😂😂😂😂یانامیاسان قیز اخر سوزون بتر اغریدی
واقعا خیلی تحسین برانگیزی احسنت عزیزم ایشالا بهترین لحضاتو با هم تجربه کنین چشم حسودا کور
خداروشکر نامزد من پشتمه حتی بزور اوردشون خواستگاری چون دو ماه بود ک با هم میحرفیدیم مامانم فهمید همه چیز رو ازم گرفت اون صبح ساعت ۷ موقعی ک مامانم میرفت سر کار سر کوچمون منتظرش بود باهاش کلی حرف زد راضیش کرد یه هفته وقت گرفت تو اون یه هفته خونوادشو راضی کرد اومدن خواستگاری بعدش محضر رفتنی فهمیدیم شناسنامه اش نیست نگو کار مامانش ایناس بعد رفت دنبال المثنی انقد زور زد تو یه هفته گرفت حتی مامان من چون میگفت من نمیتونم ب المثنی اعتماد کنم برداشت ما رو برد ثبت احوال تو سیستم اطلاعاتشو دیدیم بعدش ازمایش دادیم بخاطر کم خونی تا یه ماه بهمون گواهی ازدواج ندادن صیغه محرمیت خوندیم اون یه ماه رو پسته جیگر گوشت و هر چی ک کم خونیو خوب میکنه می خرید می اورد با هم میخوردیم ک خوب شیم فوری بتونیم عقد کنیم بالاخره ۳۱ شهریور رفتیم محضر یه عقد خیلی ساده و بدون سر و صدا گرفتیم چون ایام محرم بود والا بزور ننه باباشو اورد واسه مراسم عقد اصلا خیلی ادمای نچسبین خواهرش کلا قهر کرده حتی دیگه بهش زنگ نمیزنه بردار بزرگش سر اینکه چرا واسه پاگشا ب من ۵۰۰ تومن دادن قهر کرد مادر شوهرمم ک هیچ خیلی ادم بدیه اوندفعه سر چلا اوردن روبوسی کردم باهاش نامزدم برگشت گفت چ با محبت مادر شوهرم گفت من روبوسی نکردم نامزد تو کرد انقد خورد تو ذوقم برعکس اون نامزدم یه عموش اینجاس خانومش واقعا از خانومی هیچی کم نداره اکثرا میرم اونجا از مادرشوهرم بهم نزدیکتر همیشه رفتنی کلی بهم احترام میذاره برعکس مادرش بیچاره زن عموش همش میگه عروست خوب اینو مثل اون یکی اذیت نکن اما گوشش بدهکار نیس