من همیشه توی تراس خونه ام یه بشقاب دارم که پر از خرده نون و باقیمانده برنجه. نمی دونید که چه صحنه قشنگی داره وقتی کلی پرنده پر می کشن و تراس رو با سروصداشون شلوغ می کنن. بارها از این منظره عکس گرفتم و به دوستانم نشون دادم. اصلا یه لذتی داره. هر وقت هم مرغ میخرم گردن و قسمت های اضافی اش رو برای گربه ها می ذارم . احساس می کنم اونا یه سهمی توی رزق ما دارن. ممنون که یادآوری کردید.
هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستاره ست ، هنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوبارست، هنوزم وقتی می خندی دلم از شادی می لرزه، هنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزه
اینجا غذا عیونی ندی نمیخورن بخدا من یار کیک خریدم برا یه گربه نخورد یه بارم یه سوسیس برا سک هیچ کدوم ...
چون آشغال توشه
حیوون بدبخت میفهمه نمیخوره
ماها همونا رو میخوریم
سگه احتمالا دیده سوسیسه دوستشه، نخوردتش
اون که با خودخواهیاش این عشقو باطل کرد بهم بگو تو بودی یا من... اون که پامونو رفیق موج و ساحل کرد خودت بگو تو بودی یا من... تو کجایی که الان دریا دلش تنگه ببینه ما دوتا رو با هم...