شوهرم دیشب بهم گفت دوست دارم مادرمو ببرم کربلا.ناراحت میشی اگه الان ببرمش بعد آخر تابستون شما رو هم ببرم که بچه یکم بزرگتر شده باشه؟(یه پسر ۴۰ روزه و یه پسر ۵ ساله دارم).منم یکم قیافه م توهم رفت گفت ولش کن راضی نباشی نمیرم.منم گفتم خب صبر کن مامانتم آخر تابستون با خودمون ببر میگه نه دوست دارم تنها برم با مامان.حالا مامانش نه پیره نه بی دست و پاس نه بی شوهره نه بی پوله.نمیدونم چرا میخاد این کارو بکنه با این حال من با اومدن مامانش به خدا مشکلی ندارم مشکلم اینه چرا دوست نداره منم باشم باهاشون.از طرفی هم گفتم اگه مخالفت کنم یه عمر تو دلش میمونه و میکوبونه توسرم.حتی راضی شد تابستون که رفتیم مامان منم با خودمون ببریم ولی بازم دلم راضی نمیشه.شما بگین حق ندارم ناراحت شم؟
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلا خیال کن که تو اصغر نداشتی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم خودت رو حساس نکن...به نطرم اگه مادرش اهله فتنه گری انچنانی نیست...یعنی اگه با پسرش تنها بیوفته فتنه ایی چیزی نمیزنه...بزار بره...نکه ناراحت کننده نباشه...اما سفر زیارتیه و شاید میخواد وقتی تابستون با هم رفتین...اون نباشه...چرا فکر میکنی که میخواد تو اینجا نباشی...شاید ته دلش میخواد اونم اونجا با شما نباشه...اگه منطور بدی هم داره...بسپرش به همون امام حسین که رفع بلا بشه...ولی به نظرم فقط یه حس مسخره هست که بهش رجوع کرده یه سفر مادر و پسری برن زیارت...شایدم مادرش همچین چیزی رو بیان کرده و شوهرت جو گرفتتش...به نطرم به اون سمت قضیه فکر کن...که بعدش شما ها خودتون خانوادگی میرین سفر و مزاحمتی ندارین...ولی بهش اخطار بده...این اولین و آخرین خواهد بود...و باقی سفرها مطمئنن شما باید حضور داشته باشین...و البته دلتنگی و ضروری نبودن این سفر مادر و پسری رو بهانه تهدیدتون بزارید...پیشاپیش...زیارتتون قبول...
عزیزم خودت رو حساس نکن...به نطرم اگه مادرش اهله فتنه گری انچنانی نیست...یعنی اگه با پسرش تنها بیوفته ...
نه اهل فتنه نیس مادرش مطمئنم خودشم نگفته به شوهرم.من از خود شوهرم ناراحتم که مارو با خودش نمیبره.هرکاری هم داره میکنه من ناراحت نباشم ولی حقیقتا از دلم بیرون نمیاد😔
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلا خیال کن که تو اصغر نداشتی