دیشب برای خواهر شوهرم خواستگار اومده بود بعد از مراسم همسرم و مامامش تو اتاق باهم حرف میزدن.همسرم به مامانش گفت همه کامل نیستن.مثلا من ار ادب و حجاب و اخلاق زنم فوق العاده راضیم ولی خونه داریشو نمیپسندم.به نظرتون حرف بدی نزده??اونم به مادر شوهرم??خیلی ناراحتم ولی به روش نمیاین که شنیدم
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلا خیال کن که تو اصغر نداشتی
اول اینکه نباید گوش میدادى بعدش آره حرف خوبى نزد نه اینکه حرف بدى باشه به مادرش نباید میگفت شوهر منم از خونه داریم راضى نیست ولى به مامانش نمیگه اگه بگه حسابى دعواش میکنم
داشت مثلا میگفت هیشکی کامل نیس.قبلشم گفت زنم اگه هربدی داشته باشه بازم دوسش دارم ولی خیلی این حرفش تو دلم مونده.آخه پریروز از مسافرت اومده بودیم یخچال کثیف بود کلی غر زد.خیلی رو تمیزی حساسه
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلا خیال کن که تو اصغر نداشتی
خووب کردی که بروش نیوردی باز خوبه که فهمیدی عزیزم سعی کن قوت ببخشی به کارایی که از نظر همسرت تووش کم کاری میکنی
گاهی دلم میخواهد خودم را بغل کنم ! ببرم بخوابانمش! لحاف را بکشم رویش! دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم! حتی برایش لالایی بخوانم،وسط گریه هایش بگویم : غصه نخور خودم جان ! درست میشود! درست میشود! اگر هم نشد به جهنم...تمام میشود...بالاخره تمام میشود!!!!