پسر عمه ی خودم جوان۱۸ساله سال۶۷وقتی خبر اومد قطع نامه ی صلح امضا شده تفنگو تو میدان شهر پرت میکنه و شروع میکنن به شادی
غافل از اینکه عراقی ها کمین گرفتن و همسونو به رگبار بستن
جنگ بدترین تجربه تاریخ بشریته
کشتار خونریزی کوچیک و بزرگ،تجاوز به عنف،سرقت،بیماری،قحطی،گرسنگی و تشنگی،از دست دادن عزیز همگی دستاورد جنگه
فاجعه سن
دایی ام تو شهر جا میمونه و فرصت فرار پیدا نمیکنه
عراقی هو میریزن تو شهر و تو تک تک خونه ها
دایی ام تو کمد قایم میشه عراقی ها مبان تو خونه و درو دیواز دو به رگبار میبندند شانس اورد دایی ام زنده موند
الان چرا داری دلهره میندازی بین مردم یک
دوم زنهای باردار اینجان مراعات کن
سوم اینکه اگه همه مثل تو فک کنن ک باید تو سری خور بشیم ازمون بکشن چیزی نگیم اگه دورازجون دا اش خودتم بود میگفتی نباید انتقام بگیریم؟؟
چهارم.اگ امثال سردار نبودن ک الان واژه ناموس ب گند کشیده میشد ارامش نداشتیم پس الان حق مسلممونه ک دفاع کنیم
دوستان گزارش بزنید بترکه تاپیک
اينا همه شون بعدا ميزنن زيرش ميگن نه ما نگفتيم . ما خواستا صلح بوديم . بعد ميشن روشن فكر .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
