2777
2789

سلام.

خانواده ی شوهرم شهرستان زندگی میکنن، حالا برادرشوهرم اومده تهران کار میکنه...

مجرده و ۲۲ سالشه.

چند روز پیش، یه چیزایی از شهرستان مامانش ایتا داده بودن بیاره تهران که شوهرم بره ازش بگیره، شوهرم که رفته دیده اینم حاضر شده که بیاد.

دیگه تو عمل انجام شده قرار گرفته و اومده‌‌...

حالا الان فوقش یه هفته گذشته باشه، گفته احتمالا فردا میخوام بیام اونجا...(نمیدونم کاپشنش کیکی شده، چی شده..)

پسر بدی هم نیست، اگرم زودتر به من خبر بده داره میاد، فعلا که من بدم نمیاد و ناراحت نمیشم.

ولی خب نمیخوامم عادت کنه و فکر کنه هر وقت بخواد میتونه بیاد اینجا...

خصوصا که خانوادتا دقیقه نودی ان و یهو بلند میشن میان...

حالا غذا مهم نیست اگه یهو بیاد، فوقش از بیرون میگیرم...

ولی شاید اصلا خونم کثیف باشه، شاید مریض باشم، یا هرچی...

ولی حتی با خبر هم خب نمیخوام عادت کنه و هی پاشه بیاد...

به نظرتون چکار کنم و چجوری رفتار کنم که فقط متوجه بشه حتما از قبل بهم خبر بده، و اینم که اینجا خونه ی خودش نیست که هی هی بلند شه بیاد...

چون من الان مشکل ندارم با اومدنش... ولی خب پس فردا که عادت بشه، شاید سختم باشه، نخوام بیاد.

و اینکه اون از شرایط خونه ی ما که خبر نداره... شاید اصلا دعوامون شده باشه، حوصله نداشته باشم کسی بیاد خونمون...

نگید خونه ی داداششه، فلانه...

من الان مشکل ندارم...

ولی راحت شدنش پس فردا مشکل ساز میشه.

چطور رفتار کنم؟

چیکار کنم؟

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

هفته ای یه بار که زیاد نیست

این را توی کله ات فرو کنکه زن ها با مردی که دوستش دارند ازدواج نمی کنند!زن وقتی دید کارد به استخوان رسیده و لازم است برای آینده اش یکی را انتخاب بکند، آن وقت می گردد و مردی را پیدا می کند که حدس می زند پدر خوب و شوهر خوبی از آب در می آید و می شود بهش تکیه کرد.فهمیدی؟وگرنه عشق حس خوشایندی است که امروز هست و فردا نیست

من دقیقا مشکل شما رو داشتم هر چه قدر به شوهرم گفتم بهش بگو منم راحتی میخوام هرچی باشه نامحرمه و... وشوهرم هم میگفت چی بگم ولی بعد دوماه بعصی اوقات در باز نمیکردم زنگ میزد میگفت زنداداش کجایی میگفتم خونه مامانم اونم دیگه قبل اومدن تماس میگرفت ولی الان از اون قضیه خیلی گذشته وعذاب وجدان دارم‌میگم خوب چی میشد میومد و میرفت آخه گاهی بی محلی هم میکردم 😔😔

برای رسیدن به موفقیت هام یه صلوات بفرسین ممنون 

بهش بگو اگه خواستی بیای حتما قبلش بهم خبر بده. زیادم تعارف و این چیزا نکن. بالاخره خودتم میخای راحت باشی تو خونه خودت لباس باز بپوشی، هر وقت بخای از خواب بلند شی و.... 

پسرم تاج سرم😍دخترم‌ مونس و همدمم😍 جونم فداتون قلب های مامان❤❤

وای من عموم ۲ سال بامون زندگی کرد مجرد بود انقدر بابام به عموم اهمیت میداد که از اون به بعد تا الان که ۹ سال میگذره بابام و داداشم با هم قهرن . داداشم میگه ی کارایی برا عموم کرده که برا من نکرده و اختلاف شدید دارن الان

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792