2777
2789
عنوان

از نظر شما به اینجور آدمی میگن خسیس؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1050 بازدید | 135 پست
واییییی دقیقا مامان منم همینطوریه. یه ساعت با نامزدم میریم بیرون وقتی برمیگردم میگه چی خوردید. یا خو ...

من شوهرم از ترس مامانم..‌‌ وقتی مامانمم خونمونه و اون از سر کار میاد انقدر خرید میکنه ک نگو ک کیسه هارو ب زور میاره تو.... منم داد میزنم میگم اینا چین رفتی خریدی؟ اخه واسه چیمونه این همه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمونش شوهر خودم و دوستم واقعا خنگن آنقدر حرص خوردم تا یه چیزهایی رو شوهرم یاد گرفت 

صبر ايوب ميخواد اموزش دادن بهشون...هووووووف

بدون امضا/بدون تاریخ    برو همین الان نقدش کن    ک*خل چک بی امضارو خر نقد میکنه که تو میخوای بری؟؟😐 دیوانه ام و با‌هیچکسم میل سخن نیست :/
دقیقا مث منی پس مامانت ایراد نگرفت بابت اینکارش؟

نه والا مامانم هیچی نگفت. بعد اینکه همسرم رفت خونشون مامانم برد یه کیک و آبمیوه برام خرید فکر این چیزا نبود مامانم فقط دلش میخواست آزمایشمون خوب باشه و سرو سامون بگیریم

مگه از مامانت خون گرفتن؟😂😂😂 نذار از همین اول تو زندگیت دخالت کنه. منم والا یه آب برام نخریدن اص ...


اون روز ادم ایقد هوله و استرس داره بذهنش نمیرسه خب

متاسفانه دارن دخالت میکنن شدید

سخت بود ولی تونستم   
ببین مردها خیلی خنگن باید بهشون بگی ولی اصلا نگو خسیسی ها هروقت برات خرج کوچولو کرد ازش تشکر کن خوشح ...


اخه دستش خالیه دلم واسش میسوزه میخام پولامونو جم کنیم زود عروسی بگیریم

وگرنه خودش خسیس نیس

سخت بود ولی تونستم   
اون روز ادم ایقد هوله و استرس داره بذهنش نمیرسه خب متاسفانه دارن دخالت میکنن شدید

دقیقا! اتفاقا منم بعدش به شوهرم گفتم، گفت به حدی فکرم مشغول بوده و هیجان داشتم مغزم کار نمیکرده. این دخالتا الآن باعث میشه ناراحت شی ممکنه در آینده شوهرتو از چشمت بندازه

از سردی هوا فقط زود به زود جیش آوردنش واسه ماست.

از من فقط ازنایش ادرار گرفته بودن 😂بعد یه فامیلشون همراش بود گفت پسته بخر حداقل،اون اصن تو این فازا نبود که خجالت میکشید یا حالیش نبود چه کنه،بعدش ناهار خونه ما بودن😁

زندگی رو سخت نکنید  الکی حاشیه و توقع و حرف و حدیث پیش میاد  روزهای اولیه قشنگ ازدواج با ...


آخ منکه دیوونه شدم

بدلم زهر کردن این روزا رو

چرا پذیراییشون همچین بود

چرا خونشون فلان بود

چرا خرج نکرد

دیوونه شدم

سخت بود ولی تونستم   
آخ منکه دیوونه شدم بدلم زهر کردن این روزا رو چرا پذیراییشون همچین بود چرا خونشون فلان بود چرا خر ...

خب توهم بگو چرا از اول چشاتونو باز نکردین‌. چرا با این وصلت راضی شدین

منو شوهرم تنها رفتيم بعد ازمايش كيك و ابميوه خورديم بعد اومديم خونه بابام اونم ناهار خورد رفت دوش گر ...


ای وای چرا اخه؟

اذیتت میکنه؟

نامزدی داشتین یا سریع ازدواج؟

سخت بود ولی تونستم   
دقیقا منم با حرفتون موافقم باید خیلی توجه کرد بقیه هم هی نگن سختش میکنی حتی مشاوره هاهم میگن قبل ازد ...

دقیقا همینه.دکتر هلاکویی میگه اگه تو رفت وامدای قبل ازدواج به همه چی طرف مقابل با چشم باز  دقت کنی ۹۰درصد شناخت درست پیدا میکنی.مثلا موقع رانندگی با حوصلست یا عصبی.برخوردش با گارسون و فروشنده. همین خساست و.... اینا میشه خصوصیات اخلاقیش.اما خیلیا میگن ولش حساس نشو.همین میشه بعدا میگن همسرم عصبی بددهنه و... البته نه تو یه برخورد.به قول دکتر ۵۰۰ ساعت حضوری یا ۶ ماه وقت بزارید ودرست دقت کنید شناخت اساسی میشه پیدا کرد

من شوهرم از ترس مامانم..‌‌ وقتی مامانمم خونمونه و اون از سر کار میاد انقدر خرید میکنه ک نگو ک کیسه ه ...

وایییی جدی  ایول به جذبه مامانت کاش یکم از جذبشونو داشتیم  

زن،زندگــــــــــی،آاااازادیــــــــــ...                         برای دخــــــــــتری که آرزو داشت پسر بود
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز