بچها یه راه حلی چیزی بدین دیگه واقعا خسته شدم. با خانوادم نمیسازیم
من یبار شکست عشقی خوردم! حدودا دوسال پیش
رفتارام به کل عوض شده . مث تیکه یخ شدم! دیگه حال و حوصله بحث هم ندارم
بابام خیلی بهم گیر میده . مجبور شدم به خاطر گیراش از علایقام مث کلاس موسیقیو بزارم کنار
پیش روانشناس رفتم هرکاری ک گفت کردم ولی کسی تغییر نمیکنه..من از همشون متنفرم!
ادم نمیشن...
هفته پیش هم انفولانزا گرفته بودم و خیلی با حال بدی رفتم سر جلسه امتحان و نمره ۱۵ گرفتم!
به اون هم گیر داده! نمیخواد بفهمه من در حال مرگ بودم.؟
من همون دختریم که دوسش نداشت..ب خدا ک دوس داشتم بابامو
از چشم افتادن همشون..
تنگی نفس دارم..همون یه ماه پیش فهمیدم نمیبردن منو دکتر!
به خدا انگار چاقو زدن ب قلبم