کلاسامو میرفتمو تا اینکه یکی از پسرای دانشگاه ک حس میکردم ازم خوشش میاد ازم پرسید ازدواج کردی گفتم نه گفت ترم قبل حلقه دستت بوده گفتم نه ازدواج نکردم اخه من یه انگشتر داشتم فک نمیکردم کسی فک کنه حلقه اس یا چیزی میکردم تو انگشت دست چپم. بعدش یکی دو ترم گذشت. و این پسر هی ب من توجه میکردو شمارمو خواست من قبول نکردمو هی واسم جزوه میاوردو....