از دست شوهر وابسته به مادرش و مادر بد ذاتش خسته شدم همه زندگیم شده مادر شوهرم. شوهرم همه فکر و ذکرش مادرش اونم مثل غلام حلقه به گوش ازش کولی میگیره یه لحظه راحت نیستیم خسته شدم از بس تو ذهنم ازش جدا شدم ولی تو واقعیت هرگز نمیتونم جدا شم بخاطر بچه ام
من الان قهر اومدم.با قهر میونه ای ندارم .و نمیپسندم ولی مجبور شدم بعدچندسالاینکاررو انجام بدم. س ماه ...
من بعد ۳ سال و نیم که عروسی کردیم یه بار اومدم قهر والا زنگمم نزد .البته خدارو هزار مرتبه شکر ۱ ساله طرف خانوادش نمیرم نه خودم میرم نه میزارم بچمو ببره