چنط وقته خیلی با سیاست باهاش حرف زدم که اجازه بیرون رفتن و باشگاه و این چیزا بده امروز گفت خودش میخواد بره باشگاه ثبت نام کنه گفت منم میخواد ببره باشگاه ثبت نام کنه گفت غروبا که من میرم توام میبرم باشگاه بعد ورزشمون تموم شد باهم برمیگردیم منم گفتم باشگاه های بانوان سانسشون صبح هاست(اینجوری گفتم بذاره خودم برم) بعد گفت خب پس میریم محله مامانت اینا ثبت نام میکنیم صبح ها خودم میبرمت بعد خونه مامانت بمون تا غروب از سرکار بیام دنبالت منم قبول نکردم گفتم هر روز نمیتونم کله صبح با تو بیا بعدم خونه مامانم تلپ شم تا تو بیای اعصابم خراب شده اصل موضوع رو نمیفهمه چسبیده به فرعش من آزادی میخوام وگرنه باشگاه نرفته نیستم که
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
منم عین تو.... باشگاه هم شده معضل هنوز ک نتونسم راضیش کنم.... یکم نرم تر شده...
آخه ما با همه ی آزادی ها خونه پدر. چطور گیر یه همچین زندان بان هایی افتادیم.. اسیریم مگه...
یه جایی خوندم که میگفت : هیچ وقت یک مادر رو سرزنش نکنید، چون خودش خیلی بهتر از شما این کارو بلده... هر روز یک احساس سنگینی و غم داره که مدام تکرار میکنه :کاش بیشتر بودم، کاش بهتر بودم و کاش مهربون تر بودم. همیشه آخرش خوبه،اگه بد بود بدون آخرش نیست وقتی که تو رفتی و لبت نیست،به قرآن لنگ است بساطِ قم و این صنعتِ سوهان از روی لب توست که در حاشیه قم/هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش 😍😍😍🤪🤪 چشم هایت عقیق اصل یمن /گونه هاقاچ سیب لبنانی /تو بخندی شکسته خواهد شد /قیمت پسته های کرمانی
من خیلی دلم گرفته اگه ی وقت ناراحتتون میکنم ببخشید بذارید ب پای اینهمه بدبختیام. من دارم میرم از نی نی سایت یادم نمیره مهربونی و دلسوزی خیلیاتونو. باشما تنهاییام پر شد. اگه یادم بودین دعا کنین با خبر خوش برگردمو. بگم من رسیدم به آرامش. عاشقتونم