خوب بود داداشش مسخره بازی در میاورد جو از سنگینی خارج میکرد ،خدابیامرزتش خیلی فهمیده بود میدونست ما استرس داریم میخواس از استرسمون کم کنه چه مرده ماهی بود😪
هم خجالت میکشیدم هم خیلی استرس داشتم، جو خونمونم سنگین بود...یه جوری بودم اصلا...ما اجازه نمیدادیم کسی بیاد خونمون مامانم همشونو رد میکرد میگفت فعلا زوده....ولی همسرمو چون تقریبا میشناختیم و موقعیتش خوب بود، اجازه دادن بیاد
❤🧡💛💚💙💜 کتاب معجزه شکر گزاری روحتما بخونید و بهش عمل کنید ومنتظر یه تغییر مثبت و بزرگ تو زندگیتون باشید❤🧡💛💚💙💜
این خاطره مال خاستگاری خالمه ماهمه تو اتاق بودیم فقط بزرگترا تو هال نشسته بودن یدفه یه سوسک افتارو ...
حخخ چه دوماد شجاعی/:
خانوم بادکنکی:پنجمین کاربریمه از سال ۹۲🎈🎈🎈🎈بحث بابیشعور ممنوع😑فاز اونایی که تاپیک میزنن و میگن نظر نده اگه موافق نیستی یا اگه نظر بدی میگن اعتقاداتت بزار برا خودت نکن بزور توی سر دیگری رو درک نمیکنم /:اینجا دفتر خاطراتت نیست که دست هرکی دلت بخواد بدی برات یادگاری بنویسه یه سایت عمومیه نمیخواستی کسی دخالت نکنه اینجا نمینوشتی فازت درک نمیشه به مولا 😐😐من دخترم دختررر بادکنک دوست دارم به خودمم مربوطه میزارم تو پستام😒🎈اونروز یه خانوم میگفت: بادکنک برا ما ترکا معنی پوچ و توخالی بودن طرف میده منم اینجوری😶😐 نگاش میکردم توی تاپیک (خودم ترکم😍)🎈🎈🎈🤔فکر اینکه ندای لبیک از کعبه بلند بشه دیوونم میکنه😍الهم عجل الولیک الفرج🎈🙂❤!
من اینقدر تو تصوراتم اینه که یوقت لباسم زیر پام گیر کنه و چایی پرت شه روشون و اینقدر به این موضوع میخندم مطمئنم یروز اخر همین میشه سینی خالی میشه و میسوزونن😂