سلام دوستان.من امروز رفتم کلاس خیاطی ثبت نام کنم تا بتونم برای خودم و همسرم لباس بدوزم و اینکه به خیاطی علاقه دارم و فکر میکنم یه زن باید هنرهای مختلف رو بلد باشه.حالا آقایی که ثبت نام میکرد گفت مدرک تحصیلیت چیه منم گفتم لیسانس حسابداری.یه پوزخندی زد و به آقایی که بغل دستش بود با طعنه گفت هه لیسانس حسابداریه اومده خیاطی ثبت نام کنه.حالا من اصلا حوصله نداشتم جوابش رو بدم و اصلا حاضر جواب نیستم هیچی نگفتم و اومدم.خیلی بدم اومد و ناراحت شدم.من موقعیت های شغلی زیادی برای حسابداری داشتم ولی همسرم بهم اجازه نمیده کار کنم و میگه با کار کردن خودتو پیر میکنی و همه جا ام مناسب کار خانم نیست و اینکه احتیاجی ام نداشتم به کار کردن.ولی عوضش آرایشگری و نقاشی و کلی هنر دیگه رو یاد گرفتم و الان آموزش نقاشی میدم.خیاطی ام چون استعدادم زیاده گفتم برم
جای دیگه برید ثبت نام و خیلی خوبه انقدر هنرمند هستین افرین بر شما...
منم میخواستم برم خیاطی به هر کی گفتم با همین جوری باهام برخورد کردن
بیخود گفت،عقب مونده بوده از پیشرفت فکری وگرنه همچین حرفی نمیزد.
عالیه میری دنبال علاقت
من دوس داشتم برم کلاس شیرینی پزی.شوهرم پدرومادرم خندیدن بهم.از نظر خونوادم یا باید معلم میشدم یا مهندس حالا که نشدم باید بمیرم
شایدمنظورش ازاین حرف چیزدیگه ای بوده شمابدبرداشت کردی.مثلامن باشم برداشتم اینه که اینقدرتواین مملکت خراب شده واسه تحصیل کرده هاکارپیدانمیشه که یکی مثل شمابالیسانس حسابداری بایدبره خیاطی ثبتنام کنه
دنیا برو یه جای دیگه ...منم حسابداری خوندم شوهرم دوست نداره برم سر کار 😢
آخ امان از این بچه دار نشدن.من از بیکاری اعصابم خورد نمیشه از حرفه مردم و حرف های مادرشوهرم خسته شدم.چندوقته گیر داده بیاین برید کربلا یا مشهد حالا فکر میکنه من برم اونجا باردار میشم به من میگه فهم و شعور نداری که نمیری.خسته شدم به خدا.خدا رو همه جا میشه پیدا کرد با امام حسین و امام رضا از اینجاام میشه حرف زد لازم نیست حتما برم اونجا.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
