به تموم شدن روزای بد و سخت و اومدن روزای قشنگ 😢
دلم و شکستند گریم بند نمیاد دارم به این فکر میکنم کجا همچین کاری کردم که خدا داره تقاص میگیره اززم
ب اینکه بعد از چند سال قراره چند روز دیگه ماشینمون بدن اما یهویی ی خونه خوب ب پستمون خورد ک بخریم ک اگه جورشه باید ماشینو بفروشیم. نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت🙄
فردا میرم خونه مادرشوهرم به این فکر میکردم که حلوا بپزم یا نه الان
خواهرشوهرم یه حرکت زده منم چیزی نگفتم در. حدی که مادرشوهرم چند بار حرف کشید وسط من سکوت کردم حالا به جای اینکه من برم تو.قیافه اون رفته
هفته پیش حلوا و. فلافل پختم خواهرشوهرم جمع کرد برد خونش یه تشکر هم نکرد
موندم آدم به این سن برسه نوه داشته باشه شعور نداشته باشه
ب اسم بچم فک میکنم ک چی بذارم
به کسی که ۱ساله یادش حتی ۱ دقبقه از ذهنم نرفته. برام عجیبه. تو خواب و بیداری،شب و روز تو فکرمه.
بهت فکرمیکنم خوبم...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
