2777
2789

٤ ساله ازدواج كردم

با همسرم دوست بوديم ٥ سال بعد ازدواج كرديم

شوهرم هيچي نداشت فقط يه كار با حقوق بخور نمير و صد در صد خونوادم قبول نميكردن

به خاطر همين كارش رو كه اون زمان يه كارمند ساده بود يه مدل ديگه جلوه داديم خونواده ي منم سادن و باور كردن

از اونجا كه شوهرم واقعا چيزي نداشت من هم بعد از عقد پامو كردم تو يه كفش كه اصلا از عروسي خوشم نمياد و با وجود مخالفتاي خونوادم عروسي نگرفتيم 

والبته اينم بگم حتي حلقه هاي سر عقد هم دور از چشم خونوادم خودم با پول پدرم خريدم 

خلاصه بعد عقد من بدون عروسي رفتيم زير سقف 

البته اون زمان من سر كار ميرفتم و محل كارم مارو انتقال داده بودن به يه شهر ديگه و خونه در اختيارمون ميذاشتن منم جلو خونوادم طوري جلوه دادم كه بخاطر كار همسرم ميريم و خونرو به اون دادن البته همسرمم كارش طوري بود كه تونست انتقالي بگيره

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو دیگه کی هستی

کاربر محترم بفهم و شعور داشته باش که نظر هر شخصی برای خودش محترم و از نظر خودش درسته، اگر شما نظر مخالفی داری دال بر این نیست که شما عالم مطلق هستی و نظرت درسته.. پس با بیشعوری تمام و با الفاظ دور از شان انسانی منو ریپلای نکن

خلاصه من با وجود غراي مادرم كه هي ميگفت دور از جونم مث بهزيستسا ميري سر زندگي رفتم

من بگم هم من هم خونواده همسرم از لحاظ مالي متوسط رو به بالاييم يعني ظاهرمون و محل زندگيمون اوكيه اما نقدينگيمون كمه

بعد از يك ماه مادرم گفت كه تو كه رفتي واست طلا نميخرن؟

منم به خونواده شوهرم گفتم اونا هم با كمال پررويي گفتن نداريم و دقيقا سه ما بعد مادر همسرم يه سفر خارجي ٣ ماهه رفت

منم چون ميديدم شوهرم ناراحته و دستش خالي رفتم يه سرويس بدل گرفتمو به خونوادم نشون دادم خونوادمم ساده قبول كردن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792