بر خاک وخاکستر عبورت نقطه چین زد،،،حلقوم آتش را گرفت وبر زمین زد،،،دریاتر از آنی که از آتش بترسی،،،از شعله ی سوزنده ی سرکش بترسی،،،سخت است دائم درمیان دود باشی،،،هر جا که آتش پر شررتر بود،باشی،،،بر شانه هایت کوهی از آوار داری،،،برخیز،چشم منتظر بسیار داری،،،برخیز از جا دخترت چشم انتظار است،،،بردار گوشی رابهارت بیقرار است،،،دیوارها را پس بزن با دستهایت ،،،تا حظ کند یکبار دیگر با صدایت،،،امشب نباید دخترت تنها بخوابد،،،امشب نباید بی لا لا لا لا بخوابد،،،😢😢😢😢نثار روح فرشتگان سوخته بال آتش نشان فاتحه وصلوات لطفا،،،،،،،،،
اصولا و منطقیش باید راحت تر باشه ولی ممکنه به خاطر وزن بیشتر بچه دوم یا نحوه قرارگیریش تو رحم سخت تر بشه
خداییش بیاین ظاهربین نباشیم ؛ بعضیا ممکنه در ظاهر کمی بی شعور به نظر بیان , اما وقتی باهاشون حرف می زنیم و بیشتر می شناسیمشون ؛ می بینیم که در باطن خیلی بی شعــورترن ....
منن برای پسرم که اولی بود از ساعت 6بعد از آمپول فشار درد داشتم تا 9:39دتیا اومد ولیییی خیییلی درد داشت همین چندساعت ولی سر دخترم که 5سال گذشته بود ساعت 5دردمشروع شد تا8 اونددنیا اونم یه خانمی کنارم خوابیده بود برعکس من پاش طرف من بود خودبخود بچش دنیا اومد متمن اونو که دیدم کیسه آبم پاره شد که پرستاره اومد نگام کرد گفت وقتشه دستمو کرفت برد اتاق زایمان دردی که داشتم دخترم اومد دنیا مثل بچه اولم نبود بخاطریکه اصلا دست بهم نزدن پاره نکردن خودش اومد دنیا ولی تو عمرم جیغ به این بلندی نکشیده بودم