سلام شب بخیر. خلاصه میگم دوستان لطفا صادقانه نظر بدید❤
با اقایی ۲سال دوست بودم(هردو قصد ازدواج جدی) .از همون ماه اول دوستی اومد خواستگاری، خانواده من اول راضی بودن ولی بعد تحقیقات همه بد گفتن از خودش و خانوادش.و پدرمنم شدن مخالف سرسخت ازدواجمون(مادرم تو این مسائل اصلا نظری نمیدن، واقعا راهنمایی میخوام)😞
من گفتم ب شنیده ها اکتفا نکنم
.چون خودم از طرف مقابلم بدی ندیدم تصمیم گرفتم بمونم باهاش برای ازدواج....
گفتم شاید توبه کرده،....باهاش موندم باجان و دل.
ایشون خیلی محبتی و دست دلبازن.ولیییی
۱-زود عصبانی میشه(خودش هم قبول داره)
۲-بخانوادم و خودم توهین میکنه
۳_باهر قهری دعوا وبلاک میکنه منو
۴_ازم طلب محبت میکنه بعد که من زیاد محبت میکنم خودش محبت نمیکنه
۵_شکایت میکنم از کارها و رفتارش میگه من همینم که هستم نمیخوای برو
۶_دائم سرکوفت میزنه که من نمیتونم پای تو پیر بشم باید ازدواج کنم(درصورتیه که من ب زور تو رابطه نگهش نداشتم،خودشم میگه کاملا دلی بوده)
حرفایی که در موردشون مردم میزدن تا حدود زیادی درست بوده! ینی پاپوش نبوده..واقعا یه بدی هایی دارن...
حالا ایا بعد۲ سال کات کردن کار درستیه؟ عذاب وجدان دارم...
یا باید ب خوشبختی خودم فکر کنم؟؟؟؟
(تو این دوسال هردو قصد ازدواجی بودیم ولی خب هربار بعد دعوا میگفت از چشمم افتادی و واقعا خودشم از چشمم افتاد)