منو همسرم پسرعمو دخترعمو هسیم
خانوادش تبریزن منو خانوادم تهران
بعد مافقط سالی دوبار میریم تبریز یبار عید یبارم تابستون
هرکدوم یکهفته
ینی کل مسافرت ما درطول سال همین دوباره
بعد امسال من ترم تابستونی دارم امتحانام تا ۱۹ شهریوره
۲۷ شهریورم ترم جدید شروع میشه که بایه استادی کلاس دارم
جلسه اول نری حذفت میکنه
بعد خانوادم دارن فردا میرن تبریز مامانم گیر داده حتما هفته بعد بیا
من درسو بهونه کردم میگم ما نمیایم همش طرف شوهرمو میگیره درصورتیکه مادرشوهرم یکماه پیش اینجا بود
بابقیه خانوادشم همش درحال تماس تصویریه
دراصل میتونم برم درس بهانس ولی خب عقده ای شدم
تواین چهارسالیکه ازدواج کردم یکبار مسافرت نرفتیم همش تبریز خونه مامانش اونجام که پاش برسه مامانش از عمد کلی کار میریزه سرش که من فراموشش بشم نتونیم بریم بیرون
حالا خانوادش زنگ میزنن تابستون تموم شد کی میاید
خانوادمم گیر دادن بیاید بریم مامانمم میگه تونیای من نمیرم
موندم چه برخوردی کنم
بمامانم گفتم نرو بمن چه اخه ولی خب دوسدارم تابو شکنی کنم منکه قرارداد نبستم هرسال برم خونه مادرشوهر تابستونو منم ادمم دلم مسافرت میخواد