وقتی همه تو سن ۲۰ تا ۲۵ سالگی یا فکر کار و پیشرفت و تحصیلن یا فکر عشق و حال و تفریحن .
من باید از این مامان بابام که ۵۰ و خورده ای سن دارن و خودشونو میزنن به مریضی تا توجه و ترحم بخرن از الان تا هشتاد سالگیه اونا و پنجاه سالگیه خودم مراقبت کنم و واسه اینکه خودم دو تا بچه ی پنج ساله دارم( مامان بابامو میگم) خودمم نمیخوام بچه دار بشم .
بعد از پنجاه سالگی هم تنها و پیر و بی کس بشم .
شیطونه میگه تنهاشون بذارم واسه خودشون مستقل بار بیان فرار کنم برم اصلا یه کشور دیگه
مگه همدیگرو ندارن از همدیگه مراقبت کنند پس ازدواج کردن برای چی ؟
ادم پنجاه ساله مراقبت نمیخواد جوونه و سرحال
سعی کن وابسته شون نکنی عادتشون نده وگرنه تا ابد گیری
دارن ازت سواستفاده میکنن
همین الان برو دنبال زندگیت که بعدا بششدددت پشیمون میشی
دقیقا متوجه شدم
مامانم خودش نتونست مادربزرگمو اونم تو سن هشتاد سالگیه مادربزرگم با وجود پرستار دو ماه نگه داره و همه کاراشو مینداخت گردنه من .
بعد الان طلبکارانه میگه اونجوری که من مادرمو نگه میداشتم هیچ بچه ای نمیتونه به خوبی من باشه . تو هیچوقت نمیتونی مثل من باشی واسه مادر پدرت
خودشو با مادر هشتاد ساله ی خدابیامرزش مقایسه میکنه و از الان خودشو زده به مریضی
فقط از تو سواستفاده روحی و روانی میکنن یا با خواهر برادراتم همینطورن ؟چرا خودشونو انداختن رو دوش تو
خواهر که ندارم
یه برادر دارم ۳۳ سالشه و متاهله .
اونم بازی روانی میدن ، هر بار قهر میکنن مامانم میره خونه داداشم میگه میخوام از باباتون طلاق بگیرم با شما زندگی کنم ، زندگی اونا رو هم تلخ میکنه .
دست به سیاسفید نمیزنه همیشه میگه من مریضم بعد ۶ صبح پا میشه ظرف ها رو جا به جا میکنه تا ۸ صبح .
بعد که ما بیدار میشیم دوباره میره میخوابه تا دوازده .
میگه من بدنم درد میکنه مریضم
اسکل کرده همه رو
خیلی خودشیفته ست مامانم
واقعا ازش متنفرم .
خیلی مذهبیه و دلسوز ولی فقط واسه مردم .
اخلاقش عین ایران میمونه 😂 حاضره بچه های خودش رو قربانی کنه واسه مردم دیگه و فلسطین .
همش هم سرمون منت میذاره .
بعد بهم میگه تو مشکل روانی داری باید ببرمت پیش روان شناس تو کمالگرایی .
خب تو منو کمالگرا کردی چون خودت روانی بودی ولی نمیپذیره . زنداداشم داداشم ، خودم ، بابام همه مون رو نیازمند به روانشناس میدونه فقط خودشو سالم میدونه
