2777
2789
عنوان

خدایا چرا نگاهتو گرفتی ازم؟خانوما بیاید دارم دق میکنم😔

| مشاهده متن کامل بحث + 466 بازدید | 47 پست

وقتی جلو پدر مادرم وایسادم

وقتی گفتم شما از عشق چی میفهمین

وقتی گفتم ازدواج شما سنتی بوده نمیفهمین حال منو

وقتی وایسادم تو روی بابام و داد و بیداد کردم

وقتی پیش مامانم زار زار گریه کردم و التماس ک قبول کنه


هیچوقت فکر نمی کردم روزی برسه ک آرزو کنم کاش پدرومادرم دلرحم نبودن کاش دست و پامو میشکستن نمیذاشتن عروسی کنم



نه ک شوهرم بد باشه یا زندگیم

ولی جلو پیشرفتم تحصیلم رفت و امدم و شغلم و ازادیمو گرفت


منی ک میرفتم نجف بعد زنگ میزدم از بابام اجازه میگرفتم و اونم میگفت زیارتت قبول دخترم الان بدون مصلحت اعلی حضرت نمیتونم برم خونه بابام

  یا دلیل المتحیرین   

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دو سال باهم دوست بودیم  رفتیم تحقیق همه گفتن عالین  خانوادش خوبن بد نیستن اخلاقای خوب دا ...

چه بد 

ان شاء الله هرچی صلاحته

دنیـامثل‌مادرت‌نیس‌که‌ظـهرسرش‌دادبـزنی‌شب‌واسه‌شـام‌صداکنه‌،دنـیاولت میکنه‌که‌‌ازگشنـگی‌بمیری!!!
بخدا قسم خودمم همینو میگم ولی دلم میخاد اگ قسمتمون بهم دیگ نیست حداقل ازش سرد بشم  متنفر شم و ب ...

الهی خدا به دلت آرامش بده عزیزم. یا بابات موافقت کنه یا مهرتون از دل هم بیرون بیاد

مثلا گفتن ک پدر علی اخلاق نداره زیاد یکی از عموهاش خلافکار بوده قبلا ولی بقران قسم من چهارساااااله ...

مشکل کوچیکی نیست عزیزم 

از طرفی همین پدر بد اخلاق بعدها با شما هم همین طور رفتار میکنه و پسر ها به هر حال از پدرشون الگو برداری میکنن 

دخترجان تاپیک قبلیتو خوندم اولا که زیادی زود با این آقا دوست شدی بعدشم تو همش هفده سالته وزیادی احساسی تصمیم میگیری همه اینایی که میگی ما پشت سر گذاشتیم مطمئن باش بابات درست میگه

ای فرزند آدم، من به هرچه بگویم《باش》میشود مرا درآنچه به تو فرمان داده ام فرمانبردار باش تا کاری کنم که به هر چی بگویی《باش》 بشود. حدیث قدسی
یعنی ممکنه تفاوت فرهنگی خیلی زیادی با خانواده ایشون داشته باشن که میشه مصیبت

😏

دنیـامثل‌مادرت‌نیس‌که‌ظـهرسرش‌دادبـزنی‌شب‌واسه‌شـام‌صداکنه‌،دنـیاولت میکنه‌که‌‌ازگشنـگی‌بمیری!!!

عزیزم خانواده خیلی مهمه...

همین خواستگار عاشق پیشت با اون فرهنگ و اعتقاد و نگرش بزرگ شده. الان فقط یه روی سکه رو میبینی... بعد عروسشون بشی میزنن تو سرت و شوهرت از روی غریزش میره سمت خانوادش،

تو باید عاقل باشی. 

اصل و نسب البته که مهمه و من اینو از خواستگارام فهمیدم.‌مهمه شهری یا روستایی، بالا شهر یا پایین شهر، خانواده ثروتمند یا فقیر، شلوغ یا کم جمعیت، بی دین یا دین دار، آزاد یا محدود....

در نهایت هر چی خدا بخواد و باید بری پیش مشاوره ازدواج

تبسمی اگرم رو دهد ز عیش ندانی، که گاهی آدمی از کثرت ملال بخندد ...

وای عزیزم برات ناراحت شدم

منم بابام راضی نبود زیاد ولی ب اصرار من بعد از چنماه زنگ زدنه اونا اجازه داد فقط بیان خاستگاری.

حتی تا وقتی ک زنگمونو زدن بابام ناراضی بود بشدتی ک میگف فقط بیان زودتر برن راحت شیم

من انقد ناراحت و ناامید بودم گفتم ابروم میره جلوشون و بابام باهاشوت خوب حرف نمیزنه


با دل شکستههه و بی پناه سپردم ب خود خدا. ب خدا گفتم خدایا هیچکیو غیر تو ندارم تو هوامو داشته باش.

و اینک ذکر یا بدیع(یعنی ای ابدا کننده ای سازنده ای کسی ک همه چیرو بوحود میاری و همه چی دست توعه) 

باورت نمیشه وقتی بابام چشمش بهشون افتاد عین ی معععععجزه تو ثانیه ورق برگشت

انقد باهاشون خوب برخورد کرد

راضی شد دیگ،ینی تو ثانیه ها

توم ذکر یا بدیع رو بگو از ته دلت باخدا حرف بزن و صداش کن و بسپر بهش

من انقد تواون چنماه این ذکرو گفتم. وقتی تنها میشدم انقد صداش میکردم انقد این ذکر ک اسم خداستو میگفتم ک نگو، بهش گفتم هزار بارم شده صدات میکنم ک نگام کنی،الانم ک دارم برات تعریف میکنم بغض دارم.خیلی گریه کردم پیش خدا خیلی صداش کردم.انقد صداش میکردم تا واقعا نگاهشو حس میکردم و بعد باهاش حرف میزدمو خاستمو بهش میگفتم

ازدواج من باعشقم معجزه ای بود ک خدا بهم داد

میشه واسه حال خوب دل هممون ی صلوات بفرستید😊❤
وقتی جلو پدر مادرم وایسادم وقتی گفتم شما از عشق چی میفهمین وقتی گفتم ازدواج شما سنتی بوده نمیفهمین ...

شایدبه مروربهتربشه شوهرتون.شوهرمنم همین بودولی الان کاری نداره خیلی خوب شده

وای عزیزم برات ناراحت شدم منم بابام راضی نبود زیاد ولی ب اصرار من بعد از چنماه زنگ زدنه اونا اجازه ...

اشکم در اومد...به هرکی میگم میگ خانواده مهمه و فلان هیچکسی نمیفمه تو دل من چی میگذره...دیشب وقتی علی زنگ زد به بابام من پیشش بودم...تو نمیدونی چ حرفاییییی ک بابام بهش زد و خوردش کرد😔علی هیچیییی نگف وقتی تلفنو قط کرد از بس حالش بد شد زد زیر گریه جلوی من بقران ک عجیییییب شکستم از دیدن اشکاش😔اخه من این دردارو ب کی بگم؟علی گف بابای تو راضی بشو نیست و باید چن سال دیگ صبر کنیم ولی این منم ک نمیتونم صبر کنم و دق میکنممم

"مَن میتونَم وَ موفق میشَم"پیش بِ سویِ بهترینا:)!
اشکم در اومد...به هرکی میگم میگ خانواده مهمه و فلان هیچکسی نمیفمه تو دل من چی میگذره...دیشب وقتی علی ...

درکت میکنم عزیزدلم. بسپر ب خداااا. خود خدا بهتراز هرکسی میتونه حل کنه مسئلتو

تو خودت ب بابات فهموندی ک میخای عشقتو؟

میشه واسه حال خوب دل هممون ی صلوات بفرستید😊❤
درکت میکنم عزیزدلم. بسپر ب خداااا. خود خدا بهتراز هرکسی میتونه حل کنه مسئلتو تو خودت ب بابات فهموند ...

اره میدونه ک میخامش ولی گفت سرتومیبرم میزارن رو سینش بعد برو باهاش ازدواج کن😔

"مَن میتونَم وَ موفق میشَم"پیش بِ سویِ بهترینا:)!
اره میدونه ک میخامش ولی گفت سرتومیبرم میزارن رو سینش بعد برو باهاش ازدواج کن😔

حالا شما خودت همه جوره ازش مطمنی؟ از رفتار و اخلاقش؟ روش شناخت کافی داری؟

میشه واسه حال خوب دل هممون ی صلوات بفرستید😊❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792