2777
2789

من دارم اذیت میشم از این همههههههه محدودیت....  هرجا که بخام برم میگه با مامانم برو ...برای خرید مانتو ولباس ...اوناهم با دخترش همیشه ی خدا بازار پلاسن همه جارو میشناسن میگن بیا این مغازه این مانتو برات خوبه ..این رنگ رو بردار فلان چیز رو برندار...خسته شدم انگار که دختر۱۰ساله م ..از همسرم بدم میاد با ازدواج با اون خوشحالیم رفت جاش رو به افسردگی داد

دلم میخاد روزی از روی زمین پر بکشم و بروم به سمت پاکی مطلق..دلتنگ خدا هستم دلتنگ اغوش خدا هستم ..دلم با او خوب است دلم را نمیشکند 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چن ساله ازدواج کردی

(میتونید رها صدام کنید🙋‍♀️)وقتی مرا "نفسم" خطاب میکنی.... نفسم میگیرد.... نمیدانم از شوق بودنت است.... یا از تصور نبودنت....... کنارم بمان ای خوبترین خوب ها...... نفس من بند نفس های توست خوب من....

شوهرمنم اینطوریه

ولی میگه تومحله اشکال نداره

بازاری جایی خواستی بری با مامانت برو

مادر شوهرم شهرستانه!وگرنه میگفت بااون برو!!!


به تعدادآدمهایروی کره ی خاکی،تفاوت فکر و نگرش وجود دارد!!پس این را بپذیر:کسی که تفکرش باتو متفاوت است انسان دیگریست....
چند وقته ازدواج کردی؟آخه اینطوری که نمیشه پس فردا بچه دار بشی که نمستونی تو خونه نگهش داری


چهارساله دختر دوساله دارم..۲۶سالمه...

دلم میخاد روزی از روی زمین پر بکشم و بروم به سمت پاکی مطلق..دلتنگ خدا هستم دلتنگ اغوش خدا هستم ..دلم با او خوب است دلم را نمیشکند 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز