من دارم اذیت میشم از این همههههههه محدودیت.... هرجا که بخام برم میگه با مامانم برو ...برای خرید مانتو ولباس ...اوناهم با دخترش همیشه ی خدا بازار پلاسن همه جارو میشناسن میگن بیا این مغازه این مانتو برات خوبه ..این رنگ رو بردار فلان چیز رو برندار...خسته شدم انگار که دختر۱۰ساله م ..از همسرم بدم میاد با ازدواج با اون خوشحالیم رفت جاش رو به افسردگی داد
دلم میخاد روزی از روی زمین پر بکشم و بروم به سمت پاکی مطلق..دلتنگ خدا هستم دلتنگ اغوش خدا هستم ..دلم با او خوب است دلم را نمیشکند
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
(میتونید رها صدام کنید🙋♀️)وقتی مرا "نفسم" خطاب میکنی.... نفسم میگیرد.... نمیدانم از شوق بودنت است.... یا از تصور نبودنت....... کنارم بمان ای خوبترین خوب ها...... نفس من بند نفس های توست خوب من....
خوب با خودش برو خرید من تنهایی یه سری کارای ریزو انجام میدم در حد ماهی یکی دوبار ولی برای کارای دیگه و مخصوصا لباس باهم میریم خرید مادرشو که اصلا قبول نداره