(بچه ها لطفا توهین نکنید واقعا دلم میشکنه) تو اتاقم تنهام توی اداره...یه اقای میانسالی اومد کارش کمی طول کشید....گفت خانم فلانی فامیلیتون اشناس دختر کی هستی...گفتم فلانی...گفت عه پس ما و شما فامیلیم به مادر بگید میدونم و سلام برسونید و...بعد کمی مکث کرد و گفت مجردی...منم اصلا تو باغ نبودم گفتم مجرد(کاش میگفتم متاهلم) خندید گفت ای بابا چرا مجرد پس...بعد مکث کرد و گفت پسر خیلی خوبی دارم مهندسه میخام خواستگاریت کنم...میخاوام بیارمش اداره همو ببینید...منم انگار برق گرفته باشم گفتم نه حاج اقا مناصلا قصد ازدواج ندارم و..دیگه کلا سرمو انداختم پایین ولی هول بودم زودتر کاراشو انجام بدم بره..ولی بدتر اشتباه میکردم و باید دوباره انجام میدادم..بعد وقتی پاشد گفت اونو که گفتم ایشالا بعدا مزاحم میشیم...گفتم نه حاج اقا نگید اینجوری من جدا میگم قصد ازدواج ندارم خندید و گفت امان از دست این دخترا...خیییلیی هول شدم...نکنه بیارتش اداره...وووویییی چقد زشت خدایا...حالا همه همکارا میگن فلانی خاستگارش اومده...منم بدو بدو اومدم پیش دختره همکارم که تو تاپیکای قبلی در موردش صحبت کردم...گفتم فلانی اینجوری شده حالا چیکار کنم خجالت میکشم نکنه کسی بیاد اینجا واقعا دوس ندارم اینجوری بشه...اولش گفتاون اومده تو اتاق منم از منم پرسیده دختر کی هستی و ...گفتم به تو هم همچین چیزی گفته گفت اها نه... ای بابا تو دیگه بزرگ شدی و نباید خجالت بکشی و...بعدش گفت لابد عمدا گفته که کارشو راه بندازی...گفتم کارش چیزی نبود که بخواد بخاطرش اینجوری بگه در هر صورت من وظیفم بوده کارشو راه بندازم...گفت نه شوخی کردم و...
الان دوتا موضوع ذهنمو در گیر کرده...یکی اینکه ینی دختره از حسادت این حرفو زد؟اگه از حسادت باشه دیگه هیچوقت پیشش از این حرفا نمیزنم
دوم اینکه اون اقائه پسرشو ورداره بیاره اداره چی کنم...خیلی خجالت میشکم...اصا دوس ندارم اداره بشه جای همچین چیزایی بخدا...اصا نمیدونم باید چجوری برخورد کنم؟ رفتار درست چیه؟ تورروخدا راهنمایی کنید خانما😩😩😩😩