میدونید چرا بعضی خانوما خیانت میبینن جدا نمیشن؟

چقد ناراحت کنندس اینجور تاپیکا 😔

استارتر امیدوارم همسرت قدر این صبرتو بدونه 

عزیزم حق داری ناراحت باشی و این همه دلشکسته. اما چیزی ک هست مرد ها کلا تنوع طلبن همه چیو تو همون چن دقیقه رابطه جنسی میدونن. اصلا ب بعد و قبلش فکر نمیکنن. الان اون اصلا نمی‌فهمه ک چیکار کرده ینی عمق فاجعه رو نمی‌فهمه درک نمیکنه. هستن مرد هایی ک پایبندن من بااون دسته کم کاری ندارم. اما الان متاسفانه جامعه داره ب این سمت میره. نمیگم درسته نمیگم عادیه اما حداقل برای دل خودمون هم ک شده باید بپذیریم و سعی کنیم درستش کنیم رابطه مون و با مشاوره و تغییر یه سری رفتارمون. برات آرزوی آرامش و سلامتی میکنم عزیزم َ🌹

شاید واقعا خیانت نکرده چه پیامی بود چی دیدی ؟؟؟؟

به خاطر این محبت نمیکنم که احساس میکنم همیشه داره بهم خیانت میکنه و وقتی هم که فهمیدم خیانت کرده دیگه حالم از خودش بهم میخوره چه برسه بخوام محبت کنم اگه یه وقتی هم بهش بگم دوست دارم اصلا از ته دلم نگفتم و الکی گفتم وبهش حسی ندارم فقط به خاطر بچم که میدونم بهم نمیده و جایی و کسی ندارم حالا به غیر از حرفای فامیل  که بدم میاد میگن چرا طلاق گرفتی  به همین دلیل ها نمیتونم جداشم

تقریبا یه ماه

نه واقعا اگه بچمو میداد واذیتم نمیکردواسه طلاق دادن حتی الانم که پناهی ندارم بازم میرفتم چون اصلا نمیتونم فراموش کنم آخه ادم یه بار میبخشه ولی نه چند بارو من میدونم شوهرم درست نمیشه .منم مثل تو شوهر گذشتمو دوست دارم اولا انقد باهم خوب بودیم هر روز صبح بابوس های شوهرم از خواب پا میشدم اون موقع هام اونقد بهش محبت نمیکردم ولی اون خیلی باهام خوب بود ولی نمیدونم چرا بعد به دنیا اومدن دخترم یا شایدم تو حاملگیم هم بهم خیانت کرده ومن ندونستم ،نمیدونم

بعضی وقتا به خودم میگم یه مدت بهش محبت کنم ببینم چه جوری میشه زندگیم ولی نمیتونم دست خودم نیس با خوندن چت هاش با اون هرزه ها همیشه یادش می افتم قلبم درد میگیره و نمیتونم محبت کنم وحتی اگه محبت هم کنم الکیه واصلا حسی بهش ندارم ....دلم میخواد زندگیم درست بشه چون میدونم طلاق عواقب خیلی بدی واسه آینده دخترم هم داره ولی نمیدونم چی کار کنم

س ک س تراپ چیه.منم دلم میخواد با شوهرم مشاوره برم ولی وقت نداره همش سرکاره خودشم میگه بریم نمیدونم کی وقت میکنه ببره

نه ما ماجرامون خیلی فرق میکنه گلم شش ساله هم با هم زندگی میکنیم هم زندگی نمیکنیم فقط بهش اعتیاد دارم وگرنه اصلا حس خوبی به زندگیم ندارم مادرم بخاطر کارای خودش و خانوادش مریض شد خودمم اعصابم خیلی ضعیف شده همش مریض میشم ولی نمیتونم نبودشو تحمل کنم صبح تا شب شب تا صبح با یه ادم رویایی خیالی زندگی میکنم با همین ظاهر ولی یه شخص دیگه با خودش رابطه دارم ولی همش نق میزنه میگه عین پیرزنایی مثل یه زن بیس هفت ساله شور و شوق و گرما نداری همش از هم دوری میکنیم و به هم میپریم

والا همونو بگو واسه من وقت نداره

اوکی عزیزم ایشااله مشکلتون حل بشه..تاپیک زدی منم تگ کن بخونم اگه یادت نرفت 

میدونم چی میگی درک میکنم زندگی منم یه جورایی این طوریه ایشاالله که مشکلت حل بشه وزندگی خوبی داشته باشی