از کدوم حرف خونواده شوهر خیلی دلتون شکست.؟😔

منم زیاد شنیدم ولی هی جوابشونو دادم ولی این یکی ک جوتب ندادم واقعا هیچوقت یادم نمیره و حلال نمیکنم....قبل اینک من باردار شم زن عموی شوهرم باردار شد ما رفتیم خونشون دیدم عموص گفت سارا سونو غربالگری داده رفت بدو عکس اورد تو سونو تازه سه ماهه شده اصن بچه معلوم نی گفت سونو احتمال پسر داده اینام پسر دوست شدیــــــــد تا دلتون بخواد...بعد اینقدر ذوق ب اون عکس میکردن و میخندیدن....بعد من باردار شدم سونو غربالگری دادم و احتمال دختر داد وقتی شوهرم بهشون گفت مادرشوهرم خداییش چیزی نگفت هی میگفت سالم باشه خداروشکر...ولی پدرشوهرم اصلا نگامونم نکرد شوهر ساده من فک کرد عکس اینم نصون بده ذوق میکنن اخه هی ب من میگفت برو سونو بیار من میدونستم بدش میاد نرفتم دیدم شوهرم رفت اوردش باذوق رفت پیش باباش حتی نگاه شوهرمم نکرد.دیدم مامانش دلش سوخت ازش گرفتش...بدجور تو دلم مونده.

اره خودش خوبه هووش یه کارایی میکنه که زیاد نرم رفت وامد کم کنم

میخواستن شیر داشتن منو جلوی دامادشون بی ارزش نشون بدن. (بخاطر دختر خودشون)حالا خوبه هی سینه مادرش

و نگرفت وشیر خشک خورد!کلا !

نشستن دیر یاد گرفت ۴ دست وپا اصلا نرفت ۱۷ ماهگی راه رفت. دختر من ۵ ماهگی ۴ دست پا میرفت ۱۱ ماهگی راه رفت . الان دخترشون ماشالله تپل دختر من لاغر یه حرفای عجیب و غریبی میزنن واین نوه شون خارق العاده جلوه میدن ....

همین هفته خونشون بودم جاریم خونش ازشون به جوشش اومده بود سر حرفاشون برا مقایسه دخترم با نوه دختریشون... که خارق العاده اس (فق بخاطر تپلی)

هر وقت یاد اون روز میوفتم متنفر میشم ازش

حالا یبار به یه سگ استخون انداخت منم داشتم غذامیخوردم گفت اااه ننداز سگ کثیفه گف ازکجا میدونی تو ازون کثیف نیستی خیلی ناراحت شدم.من هیچوقت جواب نیش هایی ک بهم میزنه رو نمیدم ولی واگذارکردم ب خود خدا

من مادرشوهرم هرچی تیکه میندازه من تو دلم میگم به ت خ م بچم ...همش میگه فلانی چقدر پسرمو میخواست  پسرم نادونه قبول نمیکرد خواهرام برادرم برادر شوهرم همشون پسرمو واسه دخترشون میخواستن پسرم نادون قبول نکرد (بنده خدا راست میگه سر همین موضوع خواهراش باهاش قطع رابطه کرردن ولی این موضوع رو نباید هربار بگه)منم بهش میگم اره چقدر نادونن بچه هات .... من هرچی تیکه میندازه به خودم نمیگیرم فقط تو دلم میگم  الان پسرت ماله منه هرچی میخوای بگو سبک شی به ی ورم...هیچوقتم به شوهرم از حرفاش نگفتم