خواهر شوهرم توی یه جمع خیلی شلوغ با صدای بلند بهم گفت اجاق کور جاریامم بچه هاشونو بغل کردن و هر هر خندیدن از جمعشون زدم بیرون ولی خودم صدای شکستن دل خودمو شنیدم تازه یکی از جاریامپشت سرم اومد به بهونه دلداری گفت این پلاک زنجیر گردنمو اذیت میکنه حیف شوهرم هدیه مادر شدنم خریده دلم نمیاد درش بیارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.