مثل خوره یه حس بد حسادت و نفرت افتاده به جونم کل وجوردم شده کینه دوسدارم یه دعوا راه بندازم.
امروز به شوهرم گفتم برام گل و کیک بخر اونم خرید اورد بعد امشب اومدیم کیک رو بریدیمو خوردیم ده دقیقه بعدش داداشش زنگ زد بیا مامانم خون دماغ شده بریم دکتر گفتم خب بگو داداشت ببره گفت میرمو میام.
داداشش خونه بود باباشم هست😡اونوقت شوهر من ول میکنه یک ساعتو نیم فاطله رو میره که بره دکتر منو با بچم تنها میزاره.
خودمو بی تفاوت جلوه دادم ولی عصبیم .چیکار کنم ااه