2777
2789
عنوان

مادر شوهرم بی عاطفه س

| مشاهده متن کامل بحث + 2136 بازدید | 132 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ب نظر من هميشه برو. بهشون محبتم كن خودشون دلتنگ ميشن برات بايد ي رابطه مداوم داشته باشي ن هفته اي ي بار نميگم برا شام و ناهار هر روز برو ولي براي ي چاي خوردن برو 

اونا الان ي هفتس رفتن مسافرت من هر روز زنگ ميزنم حالشونو ميپرسم وقتيم هستن هر روز ميرم خونشون حتي براي ي ساعتم شده يعني اگه ي روز كار پيش بياد نرم خودشون ميگن ديروز منتظرت بوديم عادتشون دادم ك من هستم و ميرم و ميام

استارتر عزیز اینکه شما دلت میخواد تنها نباشی و با خانواده همسرت صمیمی تر بشی قابل درکه ولی این از من ...

بله قبول دارم من خیلی حدمو میدونم . مثلا چندباری که رفتیم خونشون با اینکه کوچه پشتی هستن همیشه قبلش زنگ زدم. مثلا هیچوقت در یخچالو باز نمیکنم . یا فضولی و سوال نمیکنم تا خودشون هرچی خواستن تعریف کنن

میدونی سر دوراهی موندم . از یه طرف میگم من برم هفته ای یبار . گاهی دعوتشون کنم . جایی میخوایم بریم ب ...

اینکارایی ک تو ذهنته انجام بده..کیکی ..شیرینی ..حتی غذا درست کردی براشون ببر..من زیاد ازین کارا میکنم..مادرشوهرمم همینطور..خونشون برو..البته اگ محلت میذارن و احترامت نگه میدارن..من با اینک هرشب میرم اگ ی شب بی محلیم کنن یا حرفی ب شوخی بزنن ناراحت بشم اینقد قیافه میگیرم ک خودشون میفهمن و بعد چند روز دیگش میرم..چون هرشب میرم اگ بینش فاصله بیفته دلشون تنگ میشه

عزیزم تو تلاشت کردی.ولی همون هفته یکبار برید حالا 5شنبه یا جمعه هم خودتون براتون عادت میشه هم اونا.ز ...

بله درست میگی . البته سرم گرم هست . شاغلم . کارای خونه هست . وقت کم هم میارم . اخر هفته ها خالیه . که میریم بیرون با شوهرم . و همسایه و اینا . دوست داشتم با اونا هم خوب باشیم که به قول شما زور که نیست 

منم میگفتم برو ولی میگف یا توام‌میای یا منم نمیرم...ولی باز من بخاطر شوهرم و زندگیم روی تموم کاراشون ...

بله واقعا تاثیر داره . درسته پسرا میگن نمیخوایم و اینا. ولی الکیه همش و بخاطر غرور. وقتی اشتی میکنن بال درمیارن انگار.

عزيزم خانواده شوهر منم الان دو سال ازدواج كردم ي بار اومدن اونم فقط ي شربت و ميوه خوردن اصلا هم نارا ...

خودشونم زنگ میزنن یا میگن که بیا و این حرفا ؟ یا اگه نری اصلا خبری نمیشه ازشون؟

ب خدا منم اصلا كسي و ندارم حتي ي دوست فقط خودمم و شوهرم 

من تهران خیلی دوست و اشنا داشتم . خیلی فعالیت و روابط اجتماعی . اینجا هم به نسبت یکسال همه میگن خوب دورت شلوغه. اما خب هیچی دوستا و شهر خودم نمیشه

ببین دختر: من ازاون عروسام که اگ کاری نداشته باشم هرشب میرم خونه مادرشوهرم ..اصن دعوت ک نمیخاد..حتی ...

بله درست میگی شوهرم باید بهتر بشه . البته الان که اشتی کردن خوبه باهاشون . ولی باید بیشتر سعی کنه .   ولی شماهم خیلی راحتی با خانواده شوهرت . من هیچوقت نمیتونم انقدر. معذب میشم. اونموقع ک تهران بودیم اونا میومدن خونمون . من میرفتم سرکار کل خونه در اختیارشون بود حتی خاله هاش و اینام میومدن چندروز میموندن و خیلی راحت بودن . اما من خونه اونا هیچوقت راحت نبودم انقدر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز