2777
2789
عنوان

مادر شوهرم بی عاطفه س

| مشاهده متن کامل بحث + 2136 بازدید | 132 پست
حالا ب نظرتون چیکار کنم . من اهمیت ندم هفته ای یبارمو برم و زنگ بزنم ؟ یا نه ؟

خدا بیامرزه مادرتو 

هیچکس دیگه جای اون مرحوم نمیاد

دیگه همون هفته ای یبار زنگ بزن و برو اونجا

سعی کن برا خودت دوست پیدا کنی

اسی قطع رابطه نکن منم قطع رابطه کردم و بزرگترین اشتباهم همین بود اونوقت همه فک میکنن تو مقصری و اونا ...

وای بخدا منم تفکرم همینه . به خدا التماس شوهرم میکردم بره سر بزنه روز مادر یا مثلا وقتی شنیدم سرماخورده . نمیرفت . همش میگفتم وقتی یه روز نباشن میفهمی دیره و قدر ندونستی . میگم کاش مادر من بود . منو له میکرد و خاک پاش میشدم اما بود

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اولا براي قلب مهربونت و دل ارومت بهت تبريك ميگم

بعدم ببين تا بخوان عادت كنن و رفتارشون رو عوض كنن طول داره تو برو خونشون تو بهشون سر بزن اصن اخر هفته ها برو خونشون شام و ناهار بابا دعوت نميخواد منم خودم ي هفته در ميون نه منظما گاهي پيش مياد ك دوهفته ام بشه ميرم خونشون اونام كمو بيش ميان سر ميزنن ما دو تا شهر مختلف هستيم تو رو سر بزن ناهار بمون ب راه مياد مادرشوهرت زن خوبيه فقط از شوهرت دل گيره و ميترسه بحث پيش بياد برو رفت و امد كن ببين چقد دلت خوش ميشه

ای بابا ول کن

یکی هم کاری نداره شما ول نمیکنید

خوب بود هرشب بساط میکرد خونتون؟

همون بهتر کات باشید دخالتا کمتره

گرگ  باش...       هیچی دیگه همین!       اصن به من چه؟!     مرغ باش تخم بزار!!! والا!😂        اگر مخالفی ریپلای کن اما توهین نکن قضاوت نکن بهم تهمت نزن برچسب نزن فقط مث آدم نظرتو بگو. بودن کسایی که هم تهمت زدن هم الکی قضاوتم کردن،اگر هیچی نگفتم بخاطر احترام نبوده بخاطر نترکیدن کاربریم بوده.پس کاربر تهمت زن،عقده تو سر من خالی نکن.مرسی اه      اهالی محترم سایت،میدونم پدرمادراتون قدیسه هستن،میدونم کل پدرمادرای دنیا امام زاده هستن.اینهمه تربیت غلط و عقده ای تو جامعه هم من هستم،کودک آزار من هستم،ظلم کننده به حیوانات من هستم.همه اینارو میدونم.اگر من نظری دادم درمورد پدری که ظالمه مادری که مادر نیست،شما اظهار فضل نکن در جوابم.دید تو با من فرق داره.دیدم به چشمم یتیماییو که دوتا ملک عذاب به اسم والدین دارن.پس نه من میتونم تورو قانع کنم،نه تو منو.پس،دوست عزیز،قدیسه هاتو تو سر منو امثال من نکوب.آفرین.        عاشق حیواناتم اما معتقدم که سگ نجسه. این به این معنی نیس که دشمنی دارم با سگ، بلکه معنیش اینه که توی خونه ام نمیارم. اگر مسائل روان شناختی/شخصیتی براتون پیش اومد،بپرسید میتونم کمکتون کنم.
یکسال بی خبر بودن . عین خیالشون نبود . اما ما واقعا ناراحت بودیم

اینا دیگه نوبرن والا اصلا پسرشون رو دوس دارن؟ شما رو چی؟ 

حسرت چیزایی رو میخوری که دیگه برنمیگرده و تا آخر عمر میشه حسرت 🙃

استارتر عزیز اینکه شما دلت میخواد تنها نباشی و با خانواده همسرت صمیمی تر بشی قابل درکه ولی این از من به شما نصیحت که خیلی قاطی شدن با خانواده همسر اصلاااا خوب نیست، رفت و آمد زیاد و درد دل کردن و.... برای خودت دوست پیدا کن، هیچ وقت بیش از حد به خانواده همسر نزدیک نشو

عزیزم تو تلاشت کردی.ولی همون هفته یکبار برید حالا 5شنبه یا جمعه هم خودتون براتون عادت میشه هم اونا.زنگ بزن خونه اید دارم میام.ولی دیگه هر ادمی خصوصیاتی داره اصرار بیشتر از این نداشته باش که مدام بزنگه بره بیادِ.هفته ای یکبار یا دوهفته یبار شما بزنگ بیان.

دیگه سرت جور دیگه گرم کن 

سلام عزیزم  وقتی اون کم محلی میکنه شما هم بکن  هیچ گله هم نکن  دعوا نکن قطع رابطه ن ...

نمیدونم چرا من اینجوری لذت نمیبرم . شاید اشکال از منه . دلم محبت خانواده میخواد . یا مثلا کم محلی کنم خودم بیشتر عذاب میکشم و خودخوری میکنم

وای بخدا منم تفکرم همینه . به خدا التماس شوهرم میکردم بره سر بزنه روز مادر یا مثلا وقتی شنیدم سرماخو ...

منم میگفتم برو ولی میگف یا توام‌میای یا منم نمیرم...ولی باز من بخاطر شوهرم و زندگیم روی تموم کاراشون و حرفاشون سر پوشی کردم و خودم پیشنهاد دادم بریم ولی واقن زندگیم بهتر شده شوهرم خوب بود الان عالی شده خیلی اتفاقای خوب‌د‌یگ ببین حتما دل پدر مادرش شاد شده ک ما رفتیم خونشون خدام‌دو برابر دل مارو شاد کرد

دامبلدور: هری رنج کشیدن نشون میده تو هنوز یک انسانی درد بخشی از انسان بودنه هری:پسمن نمیخوام انسان باشم.
خوب خودت برو قرار نیست که همیشه دعوتت کنن خودت برو سر بزن چه اشکالی داره

میدونی سر دوراهی موندم . از یه طرف میگم من برم هفته ای یبار . گاهی دعوتشون کنم . جایی میخوایم بریم بگم بیا باهم بریم .چیزی پختم ببرم. تا به مرور اونم اینجوری شه . مخصوصا که دخترش نامزده . سال دیگه عروسیشه میره تهران . دیگه ما میمونیم باهم . از یه طرف میگم نکنه وبال یا اویزون باشم . نکنه خوششون نیاد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز