2777
2789
عنوان

مادر شوهرم بی عاطفه س

| مشاهده متن کامل بحث + 2135 بازدید | 132 پست

بعد حرف باز شد گلایه هامم کردم . گفتم از بی مهریاش و اینا . خیلیاشو قبول کرد گفت اشتباه کردم. گفتم دوست دارم باهم خوب باشیم . گفت من با مادرشوهرم یجا زندگی میکردم . عذابم میداد . فضول بود . مستقل نبودم . دلم نمیخواد تو کار شما دخالت کنم

اخه با خانواده که نمیشه قطع رابطه کرد . جای خالیش تو قلب ادم مثل زخم میشه

اسی قطع رابطه نکن منم قطع رابطه کردم و بزرگترین اشتباهم همین بود اونوقت همه فک میکنن تو مقصری و اونا خوبن بعدشم من شوهرمم بخاطر من نمیرف ب پدر مادرش سر بزنه فک‌کن یه سال از زمان عروسی تا الان نرف جواب تلفناشونو نداد واقن روزی و برکت از خونه ما رفت هرچی باشه پدر مادرشه اگ میخای تو نرو ولی حتما شوهرتو بزار بره پیش خانوادش اگ پدر مادر راضی باشن خداام راضیه 

دامبلدور: هری رنج کشیدن نشون میده تو هنوز یک انسانی درد بخشی از انسان بودنه هری:پسمن نمیخوام انسان باشم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم گفتم شما دیگه ازین ور بوم افتادی . به ما توجه هم نداری. حالی نمی پرسی. خلاصه قرار شد همه اشتی کنیم باهم . فرداش ک پدرشوهرمم هست بریم خونشون . فرداش با اینکه شوهرم غر میزد که اینکارا چیه دلم نمیخواد ببینمشون واسه چی رفتی . میدونستم دارن قند تو دلش اب میکنن. از به خودش رسیدن معلوم بود . یا اینکه گفتم دست خالی نریم . یه عالمه راه کوبید رفت از یه جای دور شیرینی بگیره ک مامان باباش دوست دارن

همین که نمیان خونت خیلی بهتره. واسه من که از وقتی تازه عروس بودم چهارشنبه ها میومدن تااااااا شنبه صبح میرفتن خونه. الانم همینطورن سه ساله ازدواج کردم.  خونشون دوتا خیابون اونطرف تره. بابا میای ناهار و شامتو بخور برو دیگه. چه مسخره بازیه شب میمونی واسه خواب.  پدر مادر من یه شهر دیگه هستن بندگان خدا نمیان یا اگه بیان جمعه صبح میان شب میرن. 

منم مث تو وقتی شوهرم با مادرش بحث یا دعواش بشه ، همش به شوهرم تشر میزنم 

ولی مامانش میگه پسرم و پرمیکنی و یادش میدی الانم فیلم بازی میکنی.

درحالی که اصلا من دخالت و اینا نمیکنم میگم مادرو پسرن. 

لعنتی باهردینی حساب میکنم میبینم بازم میرم جهنم😞
اخه با خانواده که نمیشه قطع رابطه کرد . جای خالیش تو قلب ادم مثل زخم میشه

واقعا درسته عزیزم قطع رابطه فامیلی خیلی بده .من هم با اینکه برادرم ارثم  رو نداده بااینکه جهاز درست ودرمان ندادند چون پدر نداشتم و همکاره  برادرم بود اما هیچوقت دوست ندارم رابطمان به هم بخوره بچه ام با بچه هاش خیلی جوره تمام دلخوشیم پنجشنبه جمعه است که میرم خونشان .

از شانس دو روز بعدش یکی از اقوام فوت کرد ک همه از تهران اومدن واسه مراسم . فامیل دوریم . اقوام مشترک داریم . ماهم باهم رفتیم مراسم و ...  خیلی خوب شد . همش خداروشکر میکرد خوب موقعی اشتی کردیم . وگرنه جلو فامیل ضایع میشدیم میفهمیدن قهریم. گرچه من قهرم بودیم همه جا به پای مادرش بلند میشدم احترام میکردم . اما خب اون کم محلی میکرد

سلام عزیزم 

وقتی اون کم محلی میکنه شما هم بکن  هیچ گله هم نکن 

دعوا نکن قطع رابطه نکن یه ارتباط سرد مثل خودش داشته باشه وسلام

هر وقت مهمانی دوست داشتی خودت به یه رستوران دعوت کن نه دردسر داره  نه می خواهی دعوت پس بدی  نه پول زیاوی خرج می کنی لین روش من در مقابل کسانی که با سردی با من رفتار میکنند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز