من که خودم رفتم مغازه( های بای) بخرم اسم یجور بیسکوییته شوهرمم اومده بودمغازه اونجامنودید بعدکلی گشت دنبال شماره وادرس خونه و بزرگترم وکلی تحقیق کرد درباره م بعدبهم زنگ زد تا حدودیکسال بعدش من ازش خوشم اومد وباهاش دوست شدم ویکسال نیم بعدش باهم ازدواج کردیم
الان هروقت های بای میخریم میگیم این بود که باعث اشنایی ماشد