هر هفته مامانم دوست داره ما دوره هم باشیم هربار تو دلم گفتم ولشکن بزار برم بخاطر مادرمینا وقتی رفتم خواهرم میرینه بهم هربار به نحوی اون روزم سیاه میشه اعصاب خورد کنی میاره برام نمیدونم متوجه میشین یان ولی من اصلا حوصله فک کردن به این جور مسائل رو ندارم با کسی که باهام خب نیست دوست دارم نبینمش
حالا هر دفعه که میرم دفعه بعد نمیرم مامانم هی میرسه به من و شوهرم با بی محلی یا حالا هرچیزی آخرم دعوا میشه اصلا نمیدونم چه راه حلی میتونه وجود داشته باشه