میخاستن کولر روشن کنن من نذاشتم گفتم نزن بچه رو تازه حموم کردیم سرمامیخوره مادر کثافتش من رفتم دسشویی شوهرم پر کرد ک نذاشت کولر رو بزنیم و من پامیشم میرم خونم و... اینم برگشت گف صدتای مث تو و بچه رو با مادرم عوض نمیکنم گف ۱۰تاهم برام بچه بیاری باز اول مادرمه بعد بچه گریه کرد جلو اونا داد زد گمشو بچه رو بغل بگیر حیون و ...خیلی ناراحتم احساس حقارت میکنم چیگار کنم