بعد هشت سال انتظار و یه سقط تو هشت هفته، با میکرو باردار شدم. همه آزمایش ها و سل فری و سونو عالی بود، از هفته هجده با تکون هاش هر روز صبح از خواب بیدارم میکرد. بیست و پنج هفته و چهار روز بودم. صبح از خواب بیدار شدم اما خیلی کسل بودم. همه ش خوابم میومد، تا شب تکون نخورد. فرداش رفتم سونو گفتن ایست قلبی کرده. دنیا رو سرم خراب شد. یکشنبه هفته قبل با آمپول فشار زایمان طبیعی کردم دخترم دیگه نیست دنیام شده جهنم، سیسمونی که با یه دنیا آرزو خریدم و جمع کردم. شیر اومده تو سینه هام، ولی تو کجایی عزیز مامان که بخوری، خدایا من واسه این امتحان خیلی ضعیفم خیلی
نمیخام نمک ب زخمت بزنم استارتر.خدا هیچ مادری رو با بچش امتحان نکنه الهی.حال دلتو میفهمم ولی فرشتت از دلت پرکشید .من دختر نازنینم تو دستم رفت اسمون فکرکن تو ی جنین رو از دست دادی بیقراری من نوزاد شصت روزمو.مطمئن باش دردتو خوب میفهمم و بلکه عمیقتر.من از وقتی دخترم اسمونی شد مهمونی نرفتم شادی نکردم از عمق دل نخندیدم شاید با قسم بگم دوسوم موهام سفید شد.واسه اروم کردن خودم همیشه میگم بدون خاست خدا برگ از درخت نمیفته حتما مصلحتی هست
تو بارداریت سلکسان و ای وی ای جی داشتی ؟ از نظر ایمنی و انعقادی بررسی شدی؟ من دو تا سقط داشتم دقیقا ایست ناگهانی و بی دلیل قلب بعد گفتن مشکل ناشناخته ابن سینا رفتم بهم سلکسان و ای وی ای جی دادن نتیجه گرفتم حتما برو پیش فوق تخصص سقط مکرر