من ۳سال خونه شوهرم تصمیم طلاق داشتم ولی خودش نمیدونست برا خودم پول جمع کردم ماشینو زدم ب اسمم چون میدونستم ب راحتی نمیتونم مهریه بگیرم اندازه ای که بتونم روپای خودم وایسم جمع کردم بعد توافقی جداشدم
الهی یه بخت خوب نصیبتون بشه. عشق خیلی مهمه تو زندگی.
من و شوهرم عاشق هم نیستیم ولی خب من خییییلی محبت میکنم و عشق می ورزم. احساس میکنم روحم نیاز داره که ابراز علاقه کنه.
اصن نمیدونم واقعا دوسش دارم یا الکی برای راضی کردن روحم اینطوری میکنم.
خیلی به این چیزا فکر میکنم. ولی بازم دلم راضی نمیشه.
شوهر من پدر خیلی خوبیه. خیلی هوای پسرمو داره. منم سعی میکنم مادر خوبی باشم.
دلم نمیاد بچم بدون پدر یا مادر بمونه.
خیلی ضربه میخوره. من تا کارد به استخونم نرسه طلاق نمیگیرم. بخاطر بچم و ترس از تنهایی.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
