من همیشه وقتی به زندگی دوستام نگاه می کنم حسرت می خورم ..اون روز با دوستم رفتیم بیرون اومدیم خونه مامانش واسش میوه پوس کنده بود بهش داد ...بهد من هر دفعه میرم بیرون مامانم کفتم می کنه...اصلا نمی تونم زیاد برم بیرون با دوستام باشم ...بخوام با پسری اشنا شم اصلا جرعت ندارم به مامانم بگم ..خسته شدم به خدا همش خونم همه دوستام تو این سن کلی خوش میگذرونن ولی من هیچی...
عزیزم هم سن منی ، ولی خب همه ی مامانا همین طورین من یه سری رفتم خونه یکی از دوستام پدرم و در آوردن بعد از هی جلو خواهرم میگن خودش به غلط کردن افتاد گفت بد بوده دیگه نمیرم 😂
😍بخاطرهتوچقدر به اشکهایم لبخند زدهام ! دختر ناز من داره میاد 😍😍 😍 😍 عشق مامان من منتظرتم. بعد کلی سختی خدا بهم یه فرشته داد
دوست داری چطور باشه مامانت،چه رفتارایی بکنه باهات؟؟بچه که بودی چطور بود رابطتتون؟
می دونین همه اینا به خاطر زود مادر شدن بچه هم که بودم خیلی دعوام می کرد کتکم می زد الانم می زنه البته ها ولی الان که بزرگم رابطه اش با بچه ها عالیه الانم با من نمی تونه درست بر خورد کنه منم حق دارم بیرون برم تفریح کنم ندارم؟