پسر عموم اینا قرار گذاشتن مجردی برن کوه دو روز بمونن شوهرمم انگار میخاس بره منم گفتم تو بری منم با دختر عموم اینا میریم گردش یهو عصبانی شد که تو غلط میکنی من هیچ قبرستوتی نمیرم منم گفتم دیگه تو میری کوه چیکار بمن داری منم میرم گردش اومدیم خونه دیگه باهام حرف نزد دو باری گفتم معذرت میخام محل نزاش بعد دم در که داش میرف مغازه بغلش کردم پرتم کرد اینور گف برام مهم نیستی دیگه برو هر کاری دوس داری بکن منو با چشم گریون گذاشت رف بنظرتون من چه رفتاری کنم؟اشتباه از من بود؟
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
چرا بعضی مردها اینقدر خودخواه و زورگو هیتن حس میکنن زن یه کالا هست که خریدنش و هر کار که بابا میل اونا باشه باید انجام بده پس اراده و خواسته های زن چی میشه؟؟؟چرا واسه اینکه گفتی با دخترعموت بری گردش باید هلت بده و گریون ولت کنه؟؟خیلی افکارش پوسیدس به نظرم... شما وقتی اشتباه نکردی از چی عذر میخوای؟؟؟