2777
2789

خواهرم چندسال پیش حسابدار بابام بود دوسال پیش نامزدکرد بانامزدش پول کلانی کم کم ازحساب بابام برداشتن طوریکه بابام روبه ورشکستگی بود .بعدازپیگیریهای زیاد مافهمیدیم.

البته زیر بار نمی رفتن تااینکه تونستیم پارسال یک سوم پولوبرگردونیم.ولی ازاون موقع به بعد بابام نسبت به ما هم سرسنگین شده.

بابام پنج سال پیش یه خونه به منو دوتا ازخواهرام داده تا به عنوان مهدکودک توش کارکنیم.بعدازقضیه پارسال ما اون خواهرم که پول بابامو برداشته بود بیرون کردیم یعنی دیگه خودشم تمایلی به کارکردن بامارونداش چون پولی که برداشته بودخیلی بیشترازسوده یه مهد بود.

الان بابام بااون خیلی خوبه حتی یه توبهش نمیگه .اصلن بهش نگف چرااین کاروکردی.حتی زمانیکه پارسال ما دنبال وصول پول بابام بودیم میگف اذیتش نکنین.


تااینکه امروز بابام بهم گفت خونه روخالی کن.دیگه نمیخواد کارکنی!!!

خیلی دلم شکسته چه کارکنم.

شمابودین خالی می کردین یامقاومت 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وااا

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792