دوستان قبلا گفته بودم مشکل داشتم میترسم تنهایی هنوز مشکلم برطرف نشده امروز ی اتفاقی افتاد خیلی ترسیدم گریه کردم شوهرم گفت پاشو وسایلتو جمع کن میبرمت خونه بابات تا زمانی ک کاملا خوب نشدی پاتو تو خونه ی من نذاری😔😭دلم خیلی شکسته
مریضی مگ؟
مشکلتون چیه
الان کجایی
از تنهایی میترسی؟
وا بخاطر این؟؟؟؟معمولا اینجور وقتا شوهرا ناز میکشنااا
از چی مگه میترسی؟
مشکلت چیه؟
از تنهایی میترسی؟ مگه تنهایی ترس داره؟احتمالا انقدر ترست شدیده که بنده خدا رو کلافه کردی. باید یکم به ترست غلبه کنی. اونم که نمیتونه دائم پیشت باشه تا شما نترسی
من مشکلتونو نمیدونم. اما شاید صلاحتونو خاسته ک گفته تنها باشی
وا
چه شوهر بی درکی،فک کنم دور ازجونت پیر شی بیماری بدی بگیری بذارت دم در
وا
بجا اینکه ببرت روانشناس و کنارت باشه اینکارو کرد؟
چقد پست😐
ولی شاید فک میکنه داری غلو میکنی؟
😐🐀
بیرونت نکرده که میخواد خونه خودتون یکم استراحت کنی
مثلا داره دلسوزی میکنه اما انگار زیاد بلد نیست
برو روانکاو دوست من خیلی عالیه من فوبیای ارتفاع داشتم رفتم حل شد الان پنج ساله راحت شدم
قبلا گفته بودم یعنی چی؟ 😐
خب الان دوجمله خلاصه بنویس آدم بتونه نظر بده
الان یه نگاه به تاپیکات کردم،انگار واقعا مشکلی داری که شوهرت رو خسته کردی،توضیح بده چته عزیزم،
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
