من اخرین سقطم توعید بود که تشنجدهم داشتم
ظهرش همسرم داشت میرفت سرکار بهش گفتم امروز زیاد زنگبزن و هواست به من باشه احساس میکنم تشنج میکنم
ساعت سه اون رفت ساعت پنج خونریزی شدید شدم مبایلم رو گرفتم پاشدم برم سمت حموم که دیگه چیزی یادم نمیاد
فقط دیدم صدا زنگ گوشی میاد چشمام رو باز کردم دیدم رو زمینم همه جا کثیفه
حتی بالا هم اوردم ولی یادم نمیاد