2777
2789
عنوان

چجوری جلوی این مدل رفتوامدو بگیرم

216 بازدید | 22 پست

من  کلا از وقتی ازدواج کردم با  کسایی رفتو امد میکنم که باهاشون راحت باشم پیششون خودم باشم    کلا با ادمای هم تیپ خودم رفتو امد میکنم😊


حالا دختر خالم  😑دوهفتس که اومده شهرک ما کلا خیلی ادعای باکلاسی داره  

 ما توی یه سطح نیستیم همه چیمون فرق میکنه اون عاشق خریدای گرونه لاکچریه اما من واسه هزارتومنمم برنامه دارم 😪


ینی خرید به موقع سفر بوقتش حتی مهمونی رفتن و مهمونی دادن

 حالا میخواد  تواین سه چهار روزه بیاد خونه ما😟    دوستدارم اولین و اخرین بار باشه  واقعا حوصله ام نمیکشه  احساس بدی بهم دست میده   اون راجع به مانتو ۶۰۰ هزار تومنیش حرف بزنه یا  با رفتارش بیخودی کلاس بیاد خیلی اذیت میشم مجبور میشم که خودم نباشم اماسخته موندم چیکار کنم ؟

(خود واقعیم راحتو شوخ طبعه اما پیش خانواده مادریم نمیتونم اینجوری باشم )

اصلا بهونه بیارم که فردا افطار دعوتیم؟فقط بهم گفته که میاد ولی تاریخ دقیق نگفته





من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بیاد محلش نذار

زشته  مهمون حرمت داره خب بی احترامی میشه بهش

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔

کافیه خودت باشی.بذار اونم خودش باشه.... وقتی فاز گفتگو ها همسو نباشه ارتباط کمرنگ میشه کم کم

شاید اونم با تو حال نکنه.دوطرفه ست

من از توراه برگشتی ندارم..به سمت تو سرازیرم همیشه💗.... 🙏الهی شکر🙏

بزار بیاد تو نمیخواد خودتو تغییر بدی خیلی خودمونی برخورد کن که انگار مادیات برات مهم نیست ارامشت مهمه با شوهرتم هماهنگ کن فقط محبت کنه😉😜

🥀یه صلوات مهمون داداشم کنید🥀

دوبار که اون اومد و شما نرفتی خونش شعورش بکشه میفهمه قصد رفت و امد نداری

قدرت نه دست هیتلر است و نه دست ‌تمام کسانی که جنگ به پا کرده اند... قدرت دست کسی ست که می فهمد؛ دوستش داری !

نه بزار یه بار بیاد وقتی اومد شوخی نکن حرف زد زیاد محل نده بیشتر تو آشپزخونه باش بگو همیشه اینجوریم بعد هم تو دیگه خونشون نرو دیگه نمیاد

دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه بامن ، گر از قفس گریزم ، کجا روم کجا مننننننن😔😔😔
اینجور آدما  آدمو از زندگی سیر میکنن

اره حس بدی بهم دست میده   تا وقتی خود خودمم راحتم ولی کافیه  با اینجوریا    رفتو امد کنم  بیچاره میشم

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔

هروقت گفت میاد بهونه بیار خواهشن یا بگو جایی دعوتم..اینجور آدما برا زندگیا سم هستن باعث میشن طرف هی زندگیشو با اینا مقایسه کنه و سرد بشه درصورتی که همین بقولا پولدارا ک ادعاشون میشه خیلیاشون اصلا یه ذره ارامش وعشق ندارن(باهمه نیستم،پولدارا نریزیدسرم) 


چه جوری عطرهای مردونه و زنونه رو از هم دیگه تشخیص میدید؟ من نهایت بتونم فرق بین عطر مشهدی رو با بوی عن تشخیص بدم  
نه بزار یه بار بیاد وقتی اومد شوخی نکن حرف زد زیاد محل نده بیشتر تو آشپزخونه باش بگو همیشه اینجوریم ...

زشته  خب مهمونه ها

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز