2777
2789
عنوان

همسایه های پر ماجرای من

1339 بازدید | 52 پست

سلام دوستان خواستم از همسایه های پر داستانم براتون بگم تا شاید از یه سری چیزا هم عبرت بگیریم هم تبادل نظر کنیم.فقط لطفا قضاوتشون نکنیم شتید ما جای اونا بودیم بدتر میشدیم.

من پارسال اومدم تو این آپارتمان دوتا همسایه تو طبقه ما بود‌.اونا هر کدوم یه بچه داشتن و گفتم برا تنها نبودن پسرم باشون دوست شم.هردوشون ۲۸ ساله بودن و دوسال دوست و همسایه بودن.همسایه بغلی مری(اسمش مستعاره) دستاش پره جای زخم بود که به گفته خودش بعد طلاق اولش از شوهر معتاد و خائنش تو شرایط بد روحی به خودش زده بود.یه پسره نوجون داشت.که به اسرار خانواده و شوهرش که ترک کرده بود  دوباره رجوع کرده بود و هیچ علاقه و حسی بهش نداشت.فقط بخاطر بچشون بود.اکثر شبا پیش دوستاش و دوست پسرش میگذروند و کلا از خونه فراری بود.و این اواخر متوجه شد شوهرش دوباره معتاد شده و دوباره طلاق گرفت و رفت.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینجا جای تفکر داره خانوادش با اینکه میدونستن شوهرش زن بازه و تو دوران بارداریش شاهد خیانت شوهرش بود ...

جای فکر نداره زن مطلقه رو بد میدونن بعضی خونواده ها دوست ندارن دخترشون مطلقه باشه

خدایا پناهم باش جز تو پناهی ندارم ♥♥♥♥♥♥♥تیکر هدفمه 
و البته ادامه ماجرا اونیکی همسایه فری یه شوهر خوب که دوستش داشت و مثه آدم داشت زندگیشو میکرد تا این ...

مری مخ شوهر فری رو نزنه صلبات😂

اگه یخچالا اهل تلافی بودن                                        هر نیم ساعت در اتاقمونو باز میکردن و میگفتن دیگه چه خبر؟؟؟!!!                                                            خوشبختانه این بزرگواران اهل گذشتن😂😂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792