قلی زنگ میزنه معذرت خواهی که من اشتباه گفتم و منظورم زن تو نبوده و...
خلاصه شوهر فری به مری میگه یا بشین مثه آدم زندگی کن یا طلاق بگیر برو والا به شوهرت میگم همه چی رو
البته به فری هم اسرار داشت رابطشو باش قعط کنه که البته فایده نداشت.
هرچند رابطشون سر صحبت کردن فری با قلی خیلی خراب شده بود.مری هم از ترس شوهر فری سریع طلاقشو گرفت و رفت.میگفت اگه دوستی زنش رو بفهمه من رو میکشه.همه چی رو از چشم من میبینه و...