2777
2789
عنوان

پدر شوهرم کتکم زد بخاطر دو گرم طلا

2061 بازدید | 76 پست

سلام دخترا من هنوزم دارم میلرزم دستام یخ کرده چشمام از گریه میسوزه باورم نمیشه دیشب چی شد هنوز صدای فریادش تو گوشمه هنوز اون نگاه سنگین و پر از نفرتشو یادم نرفته من فقط خواستم محترمانه زندگی کنم مثل یه آدم ولی از دیشب حس میکنم دیگه اون خانواده تموم شدن برام


دیشب خونه پدرشوهرم بودن جشن کوچیکی گرفته بودن که سرویس طلای منو بدن از صبح حالم بد بود یه حس عجیبی داشتم دلم میگفت نرو ولی شوهرم گفت بابا ناراحت میشه نری رفتم با دل لرزون لبخند الکی زدم پدرشوهرم از همون لحظه ورودم سرد برخورد کرد حتی جواب سلاممو درست نداد گفتم شاید خسته‌ست


وقتی جعبه طلا رو آوردن همه نشسته بودن منم گفتم خدایا فقط آروم بگذره ولی تا درو باز کرد گفت با خنده تمسخرآمیزش این چیه آخه این سرویس طلاست یا اسباب‌بازی منو ببین شوهرم خندید مادرشوهرم گفت والا منم گفتم زشته ولی خودش اصرار کرد همینو بخره


من سرخ شدم عین لبو دلم شکست ولی باز لبخند زدم گفتم من ساده‌پسندم بابا پدرشوهرم گفت ساده‌پسند یعنی بی‌سلیقه یعنی دختر مردمو ساده‌لوح بار آوردن که اینو انتخاب کرده اون لحظه نفسم بند اومد با صدای گرفته گفتم آقای فلانی خواهش میکنم جلوی جمع منو تحقیر نکنین اون داد زد گفت دهن تو ببند من بزرگ‌ترم هرچی بگم درسته


اون لحظه همه ساکت شدن حتی شوهرم هیچی نگفت فقط نگام کرد من دیگه طاقت نیاوردم گفتم بزرگ‌تر بودن به بی‌احترامی نیست شما دارین مرز ادب رو رد می‌کنین بعد پاشد سمت من گفت دختر پررو هنوز دو روز نشده اومدی خونه ما زبون درآوردی منم پاشدم گفتم چون من انسانم نه برده شما


پرید سمتم خواست سرویسو از رو میز برداره دستش خورد به لیوان لیوان شکست چای پاشید رو رومیز سرویس افتاد زمین من ناخودآگاه رفتم جلو گفتم نزن منو اون لحظه با پشت دست هل دادم سمت مبل ولی خورد به دسته مبل افتاد پایین مادرشوهرم جیغ زد گفت وای پدرتو کشتی تو حرومزاده‌ای من فقط گریه می‌کردم داد زدم بس کنید بس کنید من آدمم من آدمم


شوهرم پرید جلو گفت بابا بسه بابا بسه اون گفت این دختر باید از این خونه بره من گفتم باشه میرم ولی به خدا دیگه پامو تو این خونه نمیذارم


بعدش وسایلمو جمع کردم عین دیوونه‌ها زار زدم از در زدم بیرون بدون روسری بدون کیف فقط با چشمای پف‌کرده رفتم سمت ماشین داداشم اومد دنبالم گفت چی شده گفتم نمی‌خوام حرف بزنم فقط برگردون منو خونه مامان


الان دو روز گذشته هنوز شوهرم داره زنگ میزنه میگه پشیمونه میگه بابام ناراحت شده میگه بیا درستش کنیم ولی من نمی‌تونم دیگه نمی‌تونم اون نگاه پدرشوهرمو یادم نمیره که با نفرت گفت من اشتباه کردم همچین عروسی گرفتم


من اون شب مُردم دخترا اون شب خودِ واقعیم مُرد دیگه از اون طناز آروم خبری نیست من از خاکستر اون دختر بلند شدم ولی دیگه اون خونواده رو هیچ‌وقت نمی‌بخشم چون منو خرد کردن جلوی همه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه تخیل قوی داری 

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫

رمان بود

زندگی من، خانواده ی من 🤗🤗                                        من دوتا دختر ناز با یه گل پسر دارم ❤️.                              اول اسمامونو  کنار هم گذاشتیم شد 😍هم نفس😍خدا جونم کاری کن مردم سرزمینم همیشه خوش حال باشن و از ته دل بخندند.

رمان خوبی بود 

فقط 34 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

شدی صاحب هر بند دلم 😍شدی روز و شبم ماه دلم 😍مهمون کوچولوی دلم خیلی خوش اومدی به زندگی مون🥺خدایا شکرت.  خدایا خودت مواظب مسافر کوچولوم باش😍02/6/13 بیبی چکم مثبت شد😍.                                      پسر کوچولو قشنگم داری داداش بزرگه میشی قربونت برم🥺🥺

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792