عزیزان سه ماهه دیگه عروسیمونه همسرم همش توفکره که چجوری کارهای عروسی رو روبه راه کنه بااینکه وضع مالی متوسطی داره ومیتونه ازعهدش بربیاد ولی بازم نگرانه وشب ها نمیتونه بخوابه شمابگیدمن چی بگم تاآروم بشه
ما برعكسيم
من نگرانم اون دلذلريم ميده
کاش یجوری میشد که از عروسیمون لذت میبردیم و ثانیه شماری میکردیم برا خوشیای اونروز نه اینکه از دلهره و نگرانی از پس هزینه ها براومدنش برامون تبدیل میشد به کابوس
بش قوت قلب بده رگو من مطمئن مثل بقیه کارهات عاللی انجام میدی و انقد نگران نباش ما مسئولیت هامونو با برنامه و نهایت سعیمون انجام میدیم بقیش دست خداس
ما کنار هم دراز میکشیدم بغلش میکردم میبوسیدم میگفتم دیدی بالاخره داریم مال هم میشیم هر جور که باشی چه خوب چه بد همه جوره هستم میگفتم اصلا به خودت فشار نیار پول میاد و میره مهم تویی که برای نگه داشتن زندگیمون بایدحالت خوب باشه به من فک کن که اگه یروز نباشی چه بلایی سرم میاد میگفتم بقول شاملو تو خدای کوچک منی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
