نه بابا میدونم اصلا همکارام منو نمیبینن اینارم میگن به مسخرست برای حرصی کردن اون خانومای دیگه چون خیلی دنبال توجهن مثلا بگن بابا دکتر همش تو اتاق اینه(ینی من که خیلی رفتارم بده با مردا)ولی درست میگی واقعااین حرفتو قبول دارم مشکلم اینه نمیتونم قبول کنم این رفتارو ازدکتر همش انکارمیخوام بکنم..خداروشکر تاپیک زدم اروم شدم.
نه نه اصلاا من ادمی نیستم که مشکلاتمو به هیچکس بگم برای همین فقط اینجا میگم..از نظربقیه من یه زن شاد بی غم و غصه ام ...خدامیدونه حتی همکارمم که چهارساله مثل خاهرمه هنوز هیچی نمیدونه همش میگه خداروشکر تو که مشکلینداری...اتفاقا عمدا بحث ازواج میشه میگم که همسرمو خیلی دوست دارم . این حرفا که همه اقایون همکار حساب کار دستشون بیاد
چون دکتر دوروبرم زیاد دیدم میگم همشون نه ولی هیلیاشون این مدلین .واسه همین هیچوقت دوست نداشتم با یه همکار یا پزشک ازدواج کنم
مگه چیکار میکنین که دکتر میگه برم فلانی منو مسخره کنه بخنده برم😐😐😐
شاید کلید مسئله همین جمله باشه
اتفاقا منم دور و برم زیاده اونایی که مریضن مشخصن اما همونام میرن دنبال کسایی که دلشون میخاد تاحالا نشده بمنی که شخصیت اینجوری دارم اینکارو بکنن..یا شده و فهمیدن من اصلا اینجوری نیستم دیگه کاری نداشتن..اما خب دکتر و پزشکم زیاد دیدم که کاملا محترم و هرچی بقیه ام خودشونو کشتن محلی ندادن بهشوون
ممنونم ازهمه که راهنماییم کردن..اصلا نوشتم که همینارو بشنوم حتی قضاوتا..ادم گاهی تو یه شرایطی زندگی براش سخت میشه همون موقعاست که شیطونم دامشو پهن میکنه..من دقیقا توهمین شرایطم اما خداهمیشه بهم تلنگر زده...برام دعاکنیددد ممنونم که وقت باارزشتونو برام گذاشتین
اصلا همین که اومدی مطرح کردی نشونه اینه که خیلی تو فشاری
من همیشه با همسرم مشورت می کنم و اون موقع نی نی سایت رو نمی شناختم
این موضوع رو بخاطر اینکه نمیشد به همسرم بگم خیلی رو روانم بود. مدام ذهنم درگیر بود چجوری برونمش.
حتی جلوی همکارها با داد و هوار بهش حالی کردم حدش رو بشناسه
میرفت خالی بندی می کرد و داستان سرایی که بخاطر فلان موضوع کاریه که دفعه دیگه که من ناراحت شدم ازش حمایت کنن. خیلی کثافت بود آقای متاهل زن و بچه دار به ظاهر باشخصیت.
چاره ای جز ترک اونجا نداشتم.
عزیزمم میدونم..خدامیدونه من سرهمین قضیه اوایل کلی باهمکارام دعواداشتم و ازم متنفربودم چون هرکی میومد میخواست بیاد بچشو پیش من یا من وقت میزاشتم براشون همکارام شکایت میکردن..دوبارم بخاطر رفتارای بدشون شکایت و دعوا داشتم..کاملاا حق داری گاها اشتباه متوجه میشن که اگکه دارن کری میکنن منته..خدا ادمشون کنه...راجب حرف همکارامم میدونم منظورشون همکارای دیگمن که دنبال توجه دکترن..یجورایی حرص دراوردن اوناست که ینی دکتر کاری به شماهانداره ..اما بازم ممنون از نظرت
عزییزم انگارخیلی اذیت شدی چقدر بده میفهمم..دقیقا نمیشه همچین موضوعیو بیان کرد برای کسی...اما خب خیلیام عاشق اینن همچین موضوعیو برای کسایی که دوطرفو میشناسن بگن..اماخب من فقط راهنمایی میخواستم و اروم شدن وگرنه هرگز اینجاکه کسی منو نمیشناسه نمیگفتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
