کسی تجربه بارداری همزمان با فردی رو در خانواده داشته؟؟

من و هر دو تا زنداداشام و عمم و یکی از دختر عمه هام همه با هم باردار بودیم تقریبا تو 3 ماه همه بچه ها دنیا امدن , تو یه محلم هستیم

خیلی ام باحال بود 😄

فک کن جمع میشدن مامانم یکی یکی حمومشون میکرد و کنار هم میخوابیدن .. خیلی باحال بود یادش بخیر .

دوست من و خواهرش و زنداداشش سه تایی باهم حامله هستند یک روز فرق دارن وقت زایمانشون یک روز اینور اونور تره

من با خواهرشوهرم تاریخ زایمان جفتمونم یه روز بود ولی اون سزارین شد و 4 زودتر بدنیا اومد بچش اصلا خوب نبود برای من چون مادرشوهرم تو همه چی میگفت دخترم اینکارو کرد تو نکردی میگفت تو زیاد میری سونو چرا انقد خودتو میبری زیر برق واسه بچه خوب نیست دخترم همش 4 بار رفته سونو تازه اونم بهداشت میره تو میری متخصص و درحالی ک من با خود خواهرشوهرم حرف میزدم هر دفه من رفته بودم اونم رفته بود... کلی از این چرت و پرتا الانم ک بچه هامون نزدیک یکساله شدن  هنوزم مقایسه میکنه تازه عالم و آدمم میدونن اونو بیشتر دوسداره مثلا اگه دختر من چیزی دستش باشه اون یکی نوه اش بیاد ازش بگیره میاد ب دختر من ک همش 11 ماهشه میگه بهش بده چرا به دخملم اسباب بازی نمیدی ..بچه من اصلا نمیدونه تف کردن چیه الکی پیش همه میشینه میگه تف میکنه مو میکشه و... از الان داره تلاش میکنه پیش همه بگه اون دختر آرومیه و دختر من هاره 😐😐😐😐😐 خیر نبینه انشالله به بچم اخم و تخم زیاد میکنه عوضی اسباب بازی اگه تو خونه باشه به بچه من نمیده میگه خرابشون میکنه 😐😐😐😐😐

اصلا نزار بچتو ببینه واح واح ادم حرصش میگیره

من با خواهرشوهرم.اما اصلا خوب نیست یک بام و دو هوا بیشتره.

درکت میکنم ولی چاره چیه بشینی غصه بخوری ؟خواست خدا بوده بیخیال خوش بگزرون بگو بخند اصلا هم پیششون درمورد دکترو سونو و اینا حرف نزن 

بچت رو سر راه اوردی مگه 😡😡😡😡

منم با جاریم اختلاف یک هفته مادر شوهرم‌هم چون اون یکی عروسش دختر بردارش بود  من پوستم سبزس اون سفید با دختراش شرط بسته بود  که دختر من سبزه میشه مثل من ولی دختر اون ن سفید چون برادر شوهرم‌هم‌سبزس موقع زایمان اون قبل من زایمان کرد البته اون سزارین بود ولی من طبیعی با اینکه من قبل اون فهمیده بودم‌باردارم بعد تو بیمازستان که اومدن عیادتم مادر شوهرم دخترش من رو تخت تازه زایمان کرده بودم لرز کرده بودم دخترمو اوردن گذاشتن کنارم مادر شوهرم‌ دخترش وارد اتاقم شدن رفتن سر وقت دخترم که خواهر شوهرم پرید ب مامانش گفت دیدی بت گفتم سفیده چون من دختر جاریم ندیده بودم رفته بود خونه مادرش چون عمل بود دخترش سبزه بوده سر همین‌موضوع هم مادر شوهرم شروع کرد تفرقه گذاشتن بااینکه جاریم سفید ولی اصلا خوشکل نیست ولی من سبزم ولی از لحاظ قیافه بهترم دخترم هم ماشالله اینقد خوشکل ولی دختر اون سبزه مو فرفری قد کوتاه چون وقتی فهمیدم چنبن شرطی بستن رو دخترم اینقد دلم شکست از ته دل گریه کردم از خدا خواستم جوابشونو بده

من بچگیای خودم با چندتا از بچه های فامیل با اختلاف چند ماه، همسن بودیم خیلی رقابت و مقایسه وجود داشت بدم میومد

الآنم بچم با سه تا از بچه های فامیل همینجور شدن، خیلی ناراحت بودم اوایل چون خودم تلخیش رو چشیدم

اما از اول اجازه ندادم کسی بخواد مقایسه و دخالت کنه

هر کس هم چیزی میگفت، میگم بچه ها با هم تفاوت دارند 

منظورم تو از شیر گرفتن، از پوشک گرفتن، حرف زدن و..... هست

اما باز هم مشخصه رقابت حسادت مقایسه وجود داره متاسفانه

همه بچه ها قشنگن 

منم همین اوضاع دارم پسرم و پسر خواهرشوهرم پنج ساله شونه

پسرمن دندونش افتاد مال اون نیفتاد هنوز قیاس ادامه داره متنفرم هر چی بگم کمه

دخترم که با حاریم یکیه اونم یه سر قیاس میشن 

چندکیلو ، اون کی راه رفت کی غلت زد .....

منم باخواهرشوهر وعروس دایی ودختر دایی وزن داییم وکلی آشنای دیگه حامله بودم خیلی بد بود اونا کلی قیافه می اومدن برام ولی منم حامله شدم وزدم تو برجکشون