کسانیکه تاپیک دیروزم رو خوندن میدونن
وقتی به شوهرم گفتم چرا پشتم نیستی و میذاری مادرت هرچی میخواد به من میگه عصبانی شد وتف انداخت توی صورتم و گفت بی لیاقتی
این چندمین بارشه که روی من تف میکنه خیر سرش درس خونده دیگه اینبار نمیتونم ببخشمش نمیتونمم قهرکنم برم خونه پدرم شرایطشو ندارم
دندون هاشو ارتودنسی کن دیگه تف نکنه😁
تا چند روز باهاش اصلا حرف نزن
اه اه اه اه اه
ببخشید دیگه
تف کار خیلی خاله زنکانه و مال پیرزنای قدیمیه
شما با مادرش هیچ بحثی نکن ک لازم باشه بعد ب شوهرت بگی چرا پشتم نیستی
خیلی ناراحتم و نمیدونم راه چاره من چیه
اول مشکل زندگی کردن توی یه ساختمون با خانواده شوهر
دوم پشتیبان وحامی نبودن شوهرم
خیلی احساس ضعیف بودن میکنم
اون لحظه بهش بگو واگذارت کردم به خدا.....
صبر کن وقتی داشت خمیازه میکشید تف کن ته حلقش🤮
😂😂ببخشید باز زندگی خودم مقایسه میکنم ببینم چقدر این تایپیکت بچگانه و مسخرست
🤐
چون بهم نزدیکین فایده نداره
هی هرچی تو بگی بازم اونا خنثی میکنن
توام یه خلط غلیظ بنداز رو صورتش بچسبه رو لپش😑
بزن تو دهنش که دیگه از این غلطا نکنه
من نظرم اینه انقدبهش محبت کنی تا مریدت بشه .بعت قوووول میدم هیچ چیزی ب اندازه احترام و محبت مردارو خر نمیکنه
وقتی ابراز میکنی قد نباش با تواضع و ناراحتی جلوش ابراز کن اگ تف انداخت خودتو دلشکستع بگیر و ناراحت بگیر
