شده نخاین تو جمعی برین ولی یجورایی مجبور باشین
من دیگه خسته شدم از دست جاری و خواخرشوهرو کلا خاندان شوهر
بخدا هربار میان تونمون یا میریم سمتشون ما بحثمون میشه اصلا نحس ان
همش انرژی منفی
تازگیا جاریم خیلی کارای عجیبی میکنه مث زنای ج ... رفتار میکنه و رو مخمه خدایا...چ کنم
قدرت دفاع از خودمو دارم ولی به این جور ادما عادت ندارم کسی ک بخاد برای شوهر ادم جلب توجه کنه توی همه چی خودشو سرتر نشون بده و بامن لج کنه با اینکع اینجوری هم نیست
فردا قراره خونواده شوهرم همه برن خونه همون جاری
و خواهر شوهرمم می خاد بشینه تو ماشین ما بیاد این چند ساعتو بخدا سال تحویل جلو چشمم زنگ زد ب شوهرم تبریک گفت اما ب من نه
با اینکه کاری به هیچ کدومشون ندارم نمیدونم چ مرگشونه روانیم کردن تو بارداریم
ترو خدا راهی بدین بهم