چی بگم انقد بچه اش بچه اش کردی کاملا معلومه از بچه متنفری
شوهرت هم این حسو درک کرده و در مقابلت خشونت به خرج میده ما که بچه مال خودمونه سر بچه داد بزنیم شوهر جبهه گیری میکنه
درضمن اگه مادر بچه بود بجای اینکه دادبزنه نمیدونم دفترچه کجاست خودش لباس می‌پوشید همراه شوهرش بچه رو میبرد دکتر
از اول با بچه رفاقت نکردی شوهرت هم میترسه بهت رو بده پسفردا بچشو قورت بدی
مادر شوهر منم وقتی با پدر شوهرم ازدواج میکنه 4 تا بچه داشته ینی پدرشوهرم زنش میمیره میاد مادر شوهرمو میگیره
مادرشوهرم تو عقدنامه قید کرده بوده که بچه ها خونشون باد جدا باشه و به من ربطی نداره
بازم با این حال دلش میسوزه میره طبقه بالای بچه ها زندگی میکنه .
تو مریضیای پدر شوهرمم یکی از دختراش مشکل ذهنی داشته برادرشوهر ناتنی میاد میزاره در خونه اینا و میره میگه با خودتون
اون زمان هم باهم دچار مشکل بودن
مادرشوهرمم میگفته نه من تو عقدنامه قید کردم به من ربطی نداره بازم دلش میسوزه دختره رو راه میده خونش
عزیزم، قصد بدی ندارم ولی نمی دونم چرا انقدر گفتی " بچه ش بچه ش" حس بدی بهم دست داد، اگه واقعا باهاش خوبی طفل معصومو چرا اینجوری صداش می کنی.
خیلی شم به شعور مرد ربط داره هاا
بیشتر تو این موارد مرده فکر میکنه زنه حق نداره نگاه چپ به بچه ش بندازه..اینجوری نیخوان رو به زنه ندن ..این اشتباهه ی مرد با شعور دیدش خیییلی وسیعتره.
استارتر خوب فکر کن ببین اگر نمی تونی اینطور ادامه بدی برید مشاوره و فعلا اصلا حامله نشو
اوایل ک بچشو آورده بود موقع خواب وسط مامیخوابید سرهمین قضیه چقدجنگ وجدل داشتیم تابلاخره با این شرط ک بره تواتاق خواب مابخوابه وماتوپذیرایی با اینکه اتاق بچه داره خونمون راضی شد
من شوهرمو دوست دارم خیلی وقتابهش گفتم بریم پیش ی مشاوراما قبول نمیکنه،دیشب باوجود کتک خوردن خودم رفتم عذرخواهی کردم اما اصلا بهم توجه نکرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
