2777
2789

  بچها این سورپرایزم بود با برقاعه خاموش کلی گریه کردم شوهرم یادش نیس و منو توجه نمیکنه

ازش ممنونم خدا منو ببخشه 

فردام گفت کادوی خودتو که دوست داری بخر از بازار هرچی دلت خواست ی تومن پولم داد خداروشکر که شور و عشقشش یادش موند همین که بوسم کرد من واقعا خوشحال شدم خیلی ناراخت بودم زده بود ب اعصابم از بی توجهی و سردیش اما بازم نباید زود قضاوت کرد🙂

آخی عزیززززم چقدر خوب دلت شاد شد

مبارکت باشه😍

این روزا حال دلم خوب نیست،پر از استرس و ترس از رفتنم،خانما هرکس که خواننده ی این امضاست یه صلوات واسه حاجت رواییم بفرسته ،ممنونم ازتون😔😢

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ان شالله همیشه خوش باشید عزیزم 😍عجب شوهری داری نکنه تااپیکتو دیده صبح😂

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.

خداروشکر الان حست خوبه خوب باشی همیشه

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!
ینی بخاطر یه کادو روز زن ایقد گریه کردی دختر؟حالا تولدم بود یچیزی

نه بخاطر کادو نه همسرم محبت کنه بهم مهمه 

من فقط توجع میخام گاهی لازمه خوشحال کنه عشق بیشتر میشه

خیلی تبریک میگم فقط مزاعات کسانی که تخریدن هم بکنید اوناهم گناه دارن تجمل خوب نیس موفق باشین 

چشم میفهمم اما واقن اولین بار بود که خیلی از ته هه دلم خوشحال میشدم گفتم شریک بشم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز